10اشتباه متداول در کلمات انگلیسی

جنبه های زیادی برای یادگیری یک زبان خارجی یا ثانویه از جمله انگلیسی وجود دارد، اما شاید یکی از مهم ­ترین آنها یادگیری واژگان باشد، حوزه زبانی که به نظر می رسد معمولا آن طور که شایسته است به آن توجه نمی شود. زمانی که یک فرد انگلیسی زبان بومی به 5 سالگی برسد، معمولا بانک کلماتی با حدود 5000 کلمه گردآوری کرده است و روزانه نیز به این بانک کلمات خواهد افزود. اما یک فرد غیر انگلیسی زبان اگرچه ممکن است حتی به بیش 5000 کلمه در زبان مادری خود مسلط باشد، اما اکنون با چالش یادگیری یک زبان جدید، مواجه است و باید این شکاف واژگانی را برطرف کند. اشتباهات لغوی زمانی رخ می دهند که درک واضحی از کلمات خاص نداشته باشید. حتی اگر در گرامر یا قواعد دستور زبان متخصص باشید، نداشتن کلمات کافی در بانک واژگان، یا عدم برداشت روشن از یک اصطلاح، می تواند مانع درک درست شما از آن می شود.

یکی از تاکتیک هایی که می توانید در زمانی که شکل صحیح یک کلمه را نمی دانید یا در مورد آن تردید دارید به کار ببرید، تکنیک circumlocution یا توصیف تفصیلی آن واژه با استفاده از لغاتی است که در ذهن دارید و از معنای درست آن ها مطمئن هستید. اما در هر صورت، بهترین روش اجتناب از اشتباهات لغوی، مطالعه بیشتر واژگان و بالا بردن دایره لغات است. ممکن است گاهی سوال پیش بیاید که چرا با وجود اینکه زبان­آموز هنوز به واژگانی که از قبل فراگرفته است مسلط نیست، باز هم باید لغت جدید یاد بگیرد؟ پاسخ اینجاست که داشتن دایره وسیعی از واژگان، دست فرد را در توضیح آنچه می خواهد بیان کند (تکنیک circumlocution) باز می گذارد، و از طرف دیگر برای تصحیح اشتباهات لغوی قطعا باید به ابزارهای بیشتری مجهز باشد. شیوه های مختلفی برای یادگیری موثر لغات وجود دارد که هر زبان آموز با توجه به سطح و امکانات خود، می تواند روش مناسب خود را انتخاب کند.

اما آیا اشتباه کردن لزوما بد است؟ بگذارید یک چیز را صادقانه بگویم و آن این است که اشتباهات به خودی خود بد هستند و هیچ معلمی، زبان ­آموزان را به خاطر اشتباهاتشان تشویق نمی کند! اما دلیل آنکه می گویند که نباید از اشتباهات اجتناب کرد، اول این است که اشتباهات بخش جدایی ناپذیری از فرآیند یادگیری هستند. بنابراین، تنها راه برای جلوگیری از اشتباهات زبانی، پرهیز از صحبت کردن و نوشتن به زبان خارجی است! دوم اینکه اشتباه کردن و اصلاح آن یکی از بهترین راه های یادگیری زبان انگلیسی است. وقتی اشتباه شما توسط مدرس اصلاح می شود، در حافظه بلندمدت شما ثبت خواهد شد و امکان بروز مجدد آن اشتباه به مراتب پایین می آید.

اکنون با این مقدمه بر اساس تجربیاتی که در طی سال ها سر و کار داشتن با زبان آموزان مختلف در موسسه زبان ایران اروپا کسب کرده ایم، به بررسی چند مورد از اشتباهات رایج لغوی در زبان انگلیسی می پردازیم.

 

1- Know یا Meet

زبان آموزان انگلیسی خصوصا در سطح مبتدی، معمولا این دو کلمه را اشتباه می گیرند. Meet زمانی استفاده می‌ شود که برای اولین بار به کسی معرفی می‌شوید، مثلا: “Nice to meet you” ، در حالیکه Know زمانی به کار می رود که در مورد چیزی یا شخصی صحبت می کنیم که از قبل با آن آشنا هستیم. به مثال های زیر دقت کنید:

  • Even though Justin and I went to the University of Colorado, we didn’t know each other before; we met in Brazil.
  • با وجود اینکه من و جاستین به دانشگاه کلرادو رفتیم، از قبل همدیگر را نمی شناختیم؛ ما در برزیل با هم آشنا شدیم.
  • I met my wife in Madrid. I already knew her brother for several years, and he introduced us.
  • من با همسرم در مادرید آشنا شدم. چند سالی بود که برادرش را می شناختم و او ما را معرفی کرد.

نکته! شاید بد نباشد که با عبارت “get to know” نیز آشنا شوید، که به این معنی است که شما در حال آشنایی با کسی یا چیزی هستید یا به بیان بهتر در حال صرف وقت برای شناختن آن چیز یا شخص هستید. مثلا:

  • Belo Horizonte is a huge city, but I got to know the ways around the city after living there for a few weeks.
  • اگرچه بلو هوریزونته شهر بزرگی است، اما پس از چند هفته زندگی در آن شهر با راه ها آشنا شدم.
  • I met my girlfriend in high school, but we didn’t get to know each other and start dating until college.
  • من در دبیرستان با دوست دخترم را دیده بودم (برای نخستین بار با او ملاقات کرده بودم)، اما تا زمان دانشگاه با هم آشنا نشدیم و شروع به قرار گذاشتن نکردیم.

 

 

 

Drive یا Ride

 

 

2- Drive یا Ride

این دو کلمه برای اکثر زبان آموزان انگلیسی گیج کننده هستند و واقعاً قانونی برای زمان استفاده از آنها وجود ندارد، فقط باید یاد بگیرید که چه چیزهایی را سوار می شوید (Ride) و با چه چیزهایی رانندگی می کنید (Drive).

به طور کلی، شما چیزی را می ‌رانید که چهار چرخ یا بیشتر دارد، و سوار چیزی می ‌شوید که یا کمتر از چهار چرخ دارد، یا بدون چرخ است یا وسیله ‌ای که راننده آن نیستید (یعنی حمل‌ونقل عمومی). به مثال های زیر دقت کنید:

Ride

  • a bicycle
  • a motorcycle
  • an animal (like a horse)
  • the bus
  • the subway/metro/underground

Drive

  • an ATV [all terrain vehicle]
  • a car
  • a tank

 

have یا take

 

3- Have یا Take

این مورد یکی از پرتکرارترین اشتباهات لغوی در بین زبان آموزان ایرانی است. اگر در به کار بردن این دو واژه به مشکل برمیخورید باید بدانید که شما تنها نیستید، بلکه مطالعات نشان می دهد زبان آموزان بسیاری از کشورهای دیگر مانند اسپانیا نیز در استفاده از آنها گیج می شوند.

تمایز این دو واژه از یکدیگر چندان ساده نیست، زیرا گاهی اوقات می ‌توان از هر دو فعل استفاده کرد و در موارد دیگر، آمریکایی‌ها از take استفاده می ‌کنند در حالی که بریتانیایی‌ ها از have با همان معنی استفاده می ‌کنند.

Have و Take هر دو معمولاً با اسم مفعول استفاده می شوند تا نشان دهند که شخصی یک عمل را انجام می دهد یا در یک فعالیت شرکت می کند. به صورت کلی می توان گفت که تفاوت بین آنها این است که Have به معنی داشتن، دارا بودن و نگه داشتن است در حالیکه Take بیشتر به معنای در دست گرفتن و برداشتن به کار می رود. البته این دو فعل هر کدام معانی و کاربردهای مختلف دیگری نیز دارند اما در اینجا تنها بر تفاوت بین آنها تمرکز پرداختیم.

  • Look what I have here — a frog I found on the street!
  • Could you please take my bag for a second?

 

 

Carrier or Career

 

4- Carrier یا Career

کلمه Carrier در اصل به معنای هر کسی یا هر چیزی است که حامل است. این کلمه از فعل «حمل کردن» گرفته شده است. همچنین این کلمه می تواند به شخص یا شرکتی اشاره کند که کالا یا افرادی را در ازای دریافت مبلغی، حمل می کند. ضمنا، می ‌تواند به شیئی اشاره داشته باشد که برای حمل اشیاء از مکانی به مکان دیگر استفاده می ‌شود، مانند کیف، ظرف، وسیله حمل بر روی دوچرخه یا ماشین.

علاوه بر این، کلمه Carrier می تواند به چیزی نیز اشاره کند که می تواند بیماری را به دیگران منتقل کند. این بدان معنی است که اگرچه خودش دارای عفونت است و می تواند آن را به دیگران منتقل کند، اما خودش از آن رنج نمی برد، به عنوان مثال: ” The mosquitoes are carriers of malaria and dengue” یعنی «پشه ها ناقل مالاریا و دانگ هستند».

از طرف دیگر، Career به کاری اطلاق می شود که شخص برای امرار معاش انجام می دهد: شغل، حرفه، رشته کار و غیره. در واقع، Career حرفه ای است که شخص برای آن آموزش می بینید و از طریق آن درآمدزایی می کند، مثلا: دکتر، وکیل، مهندس و غیره. تفاوت Career و Ocuupation (شغل) در این است که اولی به فعالیتی اطلاق می شود که برای سالها ادامه دارد در حالیکه دومی می تواند حتی یک شغل موقت و کوتاه مدت باشد.

  • I need a plastic carrier to hold my stuff.
  • She wants to pursue a career as a singer.

 

Moral Or Morale

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

5- Moral یا Morale

این یکی هم یکی از اشتباهات رایج لغوی در زبان انگلیسی به شمار می رود که در طی آزمون های مختلفی که در موسسه زبان ایران اروپا از زبان آموزان گرفته ایم، به کرات شاهد آن هستیم. این دو واژه علاوه بر اینکه در یک حرف تفاوت دارند، از لحاظ تلفظ نیز متفاوت هستند اما به دلیل املای مشابهشان می توان آنها را به راحتی اشتباه گرفت.

Moral می تواند هم به عنوان صفت به کار برود و هم به عنوان اسم. به عنوان صفت به چیزهایی مربوط می شود که به درست یا نادرست بودن رفتار فرد مربوط می شود، یا به عبارت بهتر: «اخلاقی».

  • As more and more Americans become eligible for Covid-19 vaccines despite their limited supply, deciding whether to take an available shot has turned into a moral
  • از آنجایی که علیرغم عرضه محدود واکسن ها، آمریکایی ‌های بیشتری واجد شرایط دریافت واکسن‌ کووید-۱۹ می‌ شوند، تصمیم‌ گیری برای در دسترس قرار دادن واکسن به یک معضل اخلاقی تبدیل شده است.

اگر Moral به قالب اسم به کار رود، به صورت جمع برای اشاره به اعمال یا آموزه ‌های اخلاقی یا شیوه ‌های رفتار، یا به عبارت دیگر، رفتاری مطابق با آنچه که شخص درست می‌داند، استفاده می ‌شود. اسم مفرد moral نیز می تواند به درس یا حقیقتی اشاره داشته باشد که از یک داستان یا تجربه قابل درک است.

  • Rose believes the values, morals and work ethic that comes from small town living makes for admirable, hirable young adults.
  • رز معتقد است ارزش ها، اخلاقیات و وجدان کاری ناشی از زندگی در شهرهای کوچک، جوانان قابل تحسین و استخدام را ایجاد می کند.

 

Beside Or Besides

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

6- Beside یا Besides

Beside یک حرف اضافه به معنی «در کنار» یا «مجاور» است و مترادف با عبارات ” next to” و ” close” به شمار می رود. Besides نیز یک حرف اضافه است که به معنای « به علاوه» یا «گذشته از این» به کار می رود و مترادف ” in addition to” و ” apart from” است. به مثال های زیر دقت کنید:

  • Come and sit beside Your shirt is beside the closet.
  • Besides Anna, who else went to the concert? Besides, there’s more than meets the eye.

 

اشتباهات انگلیسی

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

7- Advise یا Advice

تفاوت اصلی این دو کلمه، علاوه بر حرف و تلفظشان، در نقش دستوری آنهاست. Advise (که در آن s  به صورت \z\ تلفظ می شود) فعلی است که بیانگر عملِ نظر دادن، پیشنهاد دادن، توصیه دادن یا اطلاعات دادن است، در حالی که Advice  (که در آن s به صورت \s\ تلفظ می شود) اسمی است که به نظر و پیشنهاد و … که داده یا دریافت می شود، اشاره دارد. به عبارت دیگر، فعل Advise به معنای «نصیحت دادن» است. در اینجا نمونه هایی از استفاده صحیح از هر دو کلمه آورده شده است:

  • I advise you to stay at home—the weather is nasty.
  • My parents’ advice was to always follow my dreams.

دقت داشته باشید که Advice  یک اسم غیر قابل شمارش است و هرگز جمع بسته نمی شود. در صورت نیاز به جمع بستن باید مثلا به صورت two pieces of advice نوشته شود.

 

 

Desert or Dessert

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

8- Desert یا Dessert

کمتر زبان آموزی است که در ابتدای راه بین این دو کلمه گیج نشده باشد. این دو واژه اگرچه تلفظی کاملا متفاوت دارند، اما به دلیل شباهت املایی بسیار زیادشان که فقط در یک s تفاوت دارند، اکثرا با هم اشتباه گرفته می شوند. Desert به «منطقه‌ای بزرگ، خشک و بایر اطلاق می شود که معمولاً دارای خاک شنی یا صخره‌ای و دارای پوشش گیاهی کم یا بدون پوشش» است. Dessert یا همان دسر، «غذایی شیرین است که بعد از وعده اصلی میل می شود». اگر مدام در استفاده از این دو واژه سردرگم می شوید، شاید بد نباشد که با یک ترفند آن را در ذهن خود کدگذاری کنید. مثلا s دوتایی در Dessert به این دلیل است که دسر آنقدر خوشمزه است که همیشه دوست داریم دو تا از آن سفارش دهیم!

  • Even so, the Sonoran desert can feel immense and hostile, with sand and scrub stretching into the horizon.
  • The key lime pie, topped with extra-thick whipped cream, is the best-selling dessert.

آزمون آیلتس

9- Except یا Expect

به عنوان فعل، تفاوت بین این دو کلمه در این است که Except به معنی مخالف بودن یا مستثنی کردن است در حالیکه Expect به معنی چشم انتظار بودن برای چیزی است که تصور می شود در شرف وقوع یا آمدن، یا پیش بینی کردن است. همچنین Except در قالب حرف اضافه و حرف ربط نیز به کار می رود که در اسن صورت معنای «مگر، به جز» می گیرد.

  • I teach every day except
  • No one expects the Spanish Inquisition.

آیلتس

10- Faint یا Feint

Faint اگر به صورت اسم یا فعل به کار رود، به معنی از «از دست دادن مختصر هوشیاری» است. اگر به عنوان صفت استفاده شود، به معنی «ضعیف، ناواضح و کمرنگ» است. Feint اگر به عنوان اسم استفاده می شود، به معنای « یک حمله ساختگی یا اقدام فریبنده به منظور منحرف کردن توجه از هدف واقعی» است و اگر به عنوان فعل به کار رود، به معنای « گیج کردن حریف با انجام یک حرکت مزاحم یا فریبنده» است.

  • He walked cheerfully down to the car and then felt everything go dark. He realized that he must be about to faint and lowered himself to the ground beside his car.
  • It is late in the fall, although it is still warm here in Texas, and the faint sounds of football practice drift in through the open window.

 

کلاس ielts

 

در این مقاله تنها ده مورد از اشتباهات لغوی رایج در زبان انگلیسی را توضیح دادیم. واضح است که تعداد این کلمات گیج کننده بسیار بیشتر از ده تا است و هر زبان آموزی در مسیر یادگیری زبان انگلیسی، قطعا با تعدادی از این اشتباهات لغوی دست و پنجه نرم می کند. برای افزایش دامنه واژگان خود، می توانید در کلاس های ترمیک موسسه زبان ایران اروپا ثبت نام کرده و در کنار دوره های اصلی، از کلاس های جانبی Lord of Words که به صورت رایگان برگزار می شوند، نیز شرکت کنید. همچنین کتاب Common Mistakes in English برای مطالعه بیشتر، توصیه می شود.

 

راستی شما با کدام یک از این اشتباهات لغوی مواجه شده اید؟ کدام کلمات برای شما گیج کننده هستند که در این لیست نیامده اند؟

جملات شرطی

جملات شرطی

Conditional Sentences

جملات شرطی یک وضعیت مشروط یا یک نتیجه را توصیف میکنند که به وقوع یک رویداد دیگر بستگی دارد . “اگر” یک اتفاق بیوفتد ، “پس”وضعیت مشرط رخ خواهد داد . به عبارت دیگر برای رخ دادن یک اتفاق ، وجود شرایطی خاص یا رخ دادن اتفاق دیگری الزامی است.

هر جمله شرطی از دو قسمت تشکیل می شود:

الف : if clause  یا قسمت شرط که با if شروع میشود ; مانند :

…If you come

ب: Main clause یا عبارت اصلی یا نتیجه شرط ; مانند :

…You will see him

معمولا ابتدا قسمت شرط نوشته شده و نتیجه در ادامه می آید که در این صورت وجود <،> بین دو قسمت ضروری است ، ولی اگر اول قسمت نتیجه و بعد قسمت شرط نوشته شود نیازی به کاما نیست . بنابراین میتوان مثال بالا را به دو شکل زیر بیان کرد :

 

If you come ,you will see him

 

اگر بیایی ، اورا خواهی دید .

.You will see him if you come

اگر بیایی ، او را خواهی دید.

انواع جملات شرطی

جملات شرطی چهار نوع هستند که عبارتند از :

1-نوع صفر : (زمان حال – حقایق کلی )

1-Type 0: (Present – General truths)

2-نوع اول : (زمان آینده – محتمل )

2-Type 1:(Future-probable)

3-نوع دوم :(زمان حال – غیر واقعی )

3-Type 2: (Present-unreal)

4-نوع سوم :(زمان گذشته – غیر واقعی )

4-Type 3 : (Past – unreal)

 

جملات شرطی نوع صفر (Conditionals Type 0)

 

جملات شرطی نوع صفر به زمان حال دلالت کرده و برای بیان حقیقتی است که همواره اتفاق می افتد و برای بیان شرایط و حقایق کلی بکار میرود ، نه یک وضعیت خاص. در این جملات قسمت شرط و نتیجه هر دو در زمان حال ساده هستند.

 

ساختمان گرامری :

 

حال ساده + …. + حال ساده + If

.If water reachers 100 degrees, it boils

اگر آب به 100 درجه برسد ، میجوشد.(همیشه اتفاق می افتد و امکان رخ دادن نتیجه متفاوت وجود ندارد . )

 

جملات شرطی نوع اول (Conditionals Type 1)

 

جملات شرطی نوع اول به زمان آینده دلالت کرده و برای بیان کاری است که احتمال دارد انجام شود . در این جملات ، قسمت شرط در زمان حال ساده و یا به صورت امری بوده و قسمت نتیجه آن در زمان آینده ساده است.

ساختمان گرامری :

1-If + زمان آینده ساده + فاعل +…+ زمان حال ساده+….

If you work hard , you will pass.

اگر سخت کار کنی ، در امتحان قبول خواهی شد.

…+زمان آینده + فاعل +…. + and  + ”  , ” + فعل امر -2

Work hard , and you will succeed . (=If you work hard , you will succeed.)

خوب کار کن ، موفق میشوی.

جملات شرطی نوع دوم (Conditionals Type 2)

جملات شرطی نوع دوم به زمان حال دلالت کرده و  در اینگونه جملات ، مطلب یا موضوعی عنوان میشود که کاملا فرضی بوده و یا غیر محتمل است . لذا احتمال انجام کار در این جملات وجود ندارد و یا بسیار کم است . در این جملات ، قسمت شرط در زمان گذشته ساده و قسمت نتیجه آن با کمک یکی از افعال could , Would , Might  و مصدر ساده ساخته می شود.

 

ساختمان گرامری :

 

…+مصدر ساده + Could , Would , Might + فاعل + … + زمان گذشته ساده + if

If he asked me , I would help him.

اگر از من میخواست ، به او کمک میکردم.

If I were a bird , I would fly in the sky .

اگر پرنده بودم ، در آسمان پرواز میکردم.

جملات شرطی نوع سوم (Conditionals Type 3)

 

جملات شرطی نوع سوم به زمان گذشته دلالت میکند . که اگر کاری انجام میشد یا نمیشه نتیجه آن در زمان گذشته متفاوت می بود.

ساختمان گرامری :

…+Would have + P.P  + فاعل + ” , ” + … + ماضی بعید + فاعل + If

If you had told him , he would have come.

اگر به او گفته بودی ، می آمد.

نکات تکمیلی در رابطه با جملات شرطی

 

  • در قسمت نتیجه به جای will و would میتوان از Shall , Should-might , May-Could , Can نیز استفاده کرد.

If I go , I(Will / can / may) see him.

اگر بروم ، او را ( خواهم دید / میتوانم ببینم / ممکن است ببینم.)

2-برای سوالی کردن جملات شرطی ، قسمت نتیجه سوالی شده و در آغاز جمله نوشته می شود.

What would you do if the train arrived late?

اگر قطار دیر میرسید ، چه میکردی ؟

3-جملات شرطی به صورت امری نیز نوشته می شوند. در این حالت قسمت نتیجه به صورت امری بوده و معمولا اول نوشته می شود .

Don’t tell him the story if you see him .

اگر او را دیدی ، ماجرا را به او نگو .

4-Unless  به جای if not به کار میرود و همیشه با فعل مثبت همراه است .

I don’t want to spend unless you ask me.

در را باز نخواهم کرد مگر اینکه صدای زنگ را بشنوم.

5-برای بیان واقعیت و قوانین علمی و یا عادت ، هر دو قسمت جملات شرطی ممکن است در زمان حال ساده یا در زمان گذشته ساده باشد ، که در مورد آخر برای بیان واقعیت یا عادتی در زمان گذشته به کار میرود.

(واقعیت یا حقیقت تغییر ناپذیر) If you heat ice , it melts

اگر یخ را حرارت بدهید ، ذوب خواهد شد .

if you interrupted him , he became angry.(عادت یا واقعیت در گذشته)

اگر حرف او را قطع میکردی ، عصبانی می شد.

6-زمان حال استمراری و یا ماضی نقلی در قسمت شرط برای بیان حال واقعی و یا قراری در آینده به کار میرود .

If you are looking for Ali , you can find him upstairs.

اگر دنبال علی میگردی ، میتوانی او را در طبقه بالا پیدا کنی .

If you have written the letter , I will post it.

اگر نامه را نوشته ای ، آن را پست می کنم.

7- در قسمت شرط هرگز زمان آینده به کار نمیرود. تنها در صورتی در قسمت شرط Will یا Would به کار میرود که بخواهیم یک بیان مودبانه و یا میل و رغبت و اصرار در انجام عملی را برسانیم.

If you will wait,I’ll ask the manager to speak to you .

اگر صبر کنی از مدیر خواهم خواست با شما صحبت کند.

If you would like to come , we would be pleased.

اگر مایل باشید با ما بیایید ، ممنون خواهیم شد.

8-Won’t در قسمت شرط برای امتناع ورزیدن از انجام عملی است.

If he won’t learn his lessons , he’ll never improve his English.

اگر از یاد  گیری درس هایش امتناع کند، هرگز در انگلیسی پیشرفت نخواهد کرد .

9- کلمه Should در قسمت شرط جملات شرطی (معمولا نوع اول ) و “مصدر +were to ” در قسمت شرط جملات شرطی (معمولا نوع دوم)، احتمال ضعیف وقوع عمل را  میرساند.

If I see him , I will invite him.

اگر او را ببینم ، دعوت خواهم کرد . (احتمال دیدن او زیاد است.)

If I should see him , I will invite him .

اگر احیانا او را ببینم ، دعوت خواهم کرد. (احتمال دیدن او کم است .)

If he left his bike here , somebody would take it.

اگر دوچرخه اش را اینجا می گذاشت ، کسی آن را می برد .

If he were to leave his bike here , somebody would take it.

اگر قر ار بود دوچرخه اش را اینجا بگذارد ، کسی آن را می برد.

 

شما میتوانید با مراجعه به این لینک با شرکت در دوره های آیلتس  در ازمون ماک ایلتس در موسسه زبان معتبر شرکت کنید.

Mixed Conditionals

جملات شرطی ترکیبی

Mixed Conditionals

 

از دو بخش If clause و Main clause تشکیل شده است . بسته به مفهومی که میخواهیم به شنونده انتقال بدهیم ، عبارات شرطی متفاوتی برای بیان شفاف منظور خود پیش روی ما قرار دارد . در این بخش به بررسی دو نوع جملات شرطی ترکیبی می پردازیم.

 

شرط در زمان گذشته / نتیجه در زمان حال

 

از این حالت در شرایطی استفاده می شود که میخواهیم بیان کنیم اگر در گذشته شرایط متفاوت بود ، یک نتیجه فعلی وجود داشت .

ساختمان گرامری :

…+مصدر + (would / could / might) + …..+ If+ P.P

If we hadn’t missed our flight we’d be in Spain now .

اگر پروازمان را از دست نداده بودیم ، اکنون در اسپانیا بودیم .

شرط در زمان حال / نتیجه در زمان گذشته

از این حالت برای بیان شرایطی استفاده می کنیم که به دلیل شرایط فعلی خاص ، چیزی قبلا در گذشته اتفاق افتاده است.

 

 

ساختمان گرامری :

 

…+ p.p + (would/could/might)+…+P.P+If

 

If we hadn’t missed our flight we’d be in Spain now.

اگر پرازمان را از دست نداده بودیم ، اکنون در اسپانیا بودیم.

 

 

شرط در زمان حال / نتیجه در زمان گذشته

 

 

از این حالت برای شرایطی استفاده می کنیم که به دلیل شرایط فعلی خاص ، چیزی قبلا در گذشته اتفاق افتاده است .

 

ساختمان گرامری :

…+ p.p +  have(would / could / might) +  گذشته ساده + If

If I was more diligent , I would’ve finished my degree at university.

اگر کوشاتر بودم ، تحصیلاتم را در دانشگاه به پایان می رساندم . ( من یک آدم کوشا نیستم و به دلیل این شرایط فعلی (کوشا نبودن) هیچ وقت تحصیلاتم را به اتمام نرساندم.)

شما میتوانید با مراجعه به این لینک از تعیین سطح آنلاین دوره های مکالمه زبان انگلیسی استفاده کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکات ضروری در آزمون شفاهی آیلتس

آزمون آیلتس یک امتحان زبان انگلیسی است که دارای اعتبار بین المللی است. آزمون آیلتس IELTS از سر واژه های عبارت International English Language Testing System برداشته شده است که به معنای نظام بین المللی ارزشیابی زبان انگلیسی می باشد. آزمون آیلتس، یکی از معتبر ترین آزمون های زبان انگلیسی در سراسر جهان است که توسط دانشگاه کمبریج انگلستان، مرکز آیلتس استرالیا و شورای فرهنگی بریتانیا برگزار می شود. این آزمون دارای چهار بخش است که شامل شنیداری، خواندن، نوشتن و مکالمه است. ما در این مقاله می خواهیم به نکاتی برای موفقیت در قسمت مکالمه آزمون آیلتس یا به اصطلاح آزمون شفاهی آیلتس بپردازیم.

در ابتدا به معرفی آزمون آیلتس و اهمیت این آزمون می پردازیم و بعد از آن به بررسی دقیق نکاتی که باعث موفقیت در آزمون شفاهی آیلتس می شود، خواهیم پرداخت.

معرفی بخش مکالمه آزمون آیلتس:

این قسمت از آزمون آیلتس به صورت شفاهی برگزار می شود و زمان این آزمون شفاهی بین پانزده الی بیست دقیقه است. آزمون شفاهی دارای سه بخش است:

  1. در بخش اول آزمون شفاهی آیلتس فرد باید به سوالات عمومی و شخصی پاسخ بدهد. این سوالات در زمینه محل زندگی، شغل، وضعیت خانوادگی و علایقش است. این بخش چهار الی پنج دقیقه طول می کشد.
  2. در بخش دوم آزمون شفاهی آیلتس موضوعی در اختیار فرد قرار داده می شود. زمانی که موضوع در اختیار فرد قرار داده شد به مدت یک دقیقه می تواند به آن فکر کند و مطالب خود را یادداشت نماید. بعد از گذشت یک دقیقه باید به مدت یک الی دو دقیقه در مورد آن موضوع صحبت کند.
  3. بخش سوم آزمون شفاهی فرد باید به مدت چهار الی پنج دقیقه با فرد مصاحبه کننده در مورد موضوع بخش دوم صحبت کند.

چگونگی موفقیت در آزمون شفاهی آیلتس:

همانطور که میدانید برای موفقیت در این آزمون نیاز به تمرین و تلاش زیاد است. شما برای موفقیت در اسپیکینگ آیلتس کارهای متفاوتی می توانید انجام دهید. به عنوان مثال می توانید در کلاس های آنلاین زبان انگلیسی، دوره های مکالمه موسسه زبان و آزمون ماک آیلتس شرکت کنید و همچنین کتاب ها و نمونه آزمون های مختلفی در این زمینه وجود دارد که می توانید تهیه نمایید. ناگفته نماند که شما می توانید برای آمادگی این بخش آزمون آیلتس در دوره های مکالمه موسسه زبان ایران اروپا شرکت کنید.

بررسی آزمون ماک آیلتس:

آزمون ماک آیلتس یا به عبارتی آزمون آزمایشی آیلتس، یک آزمون می باشد که توسط موسسه های مختلف برگزار می شود. هزینه آزمون اصلی آیلتس زیاد است و این آزمون های آزمایشی طراحی شده اند که شما قبل از پرداخت هزینه های سنگین آزمون آیلتس اصلی بتوانید سطح زبان خود را بسنجید. تمام موسسات تلاش می کنند تا این آزمون های ماک را شبیه به آزمون اصلی برگزار کنند که این شبیه بودن بسیار مهم است و باعث می شود افراد با آن موقعیت بیشتر آشنا شوند.

آزمون ماک آیلتس

ما پیشنهاد می کنیم برای آمادگی در آزمون شفاهی آیلتس، حتما ابتدا اقدام به ثبت نام آزمون ماک آیلتس کنید. ناگفته نماند که آموزشگاه زبان ایران اروپا که یکی از بهترین آموزشگاه های زبان انگلیسی است دارای آزمون ماک آیلتس می باشد و شما می توانید در موسسه اقدام به ثبت نام آزمون ماک نمایید و در این آزمون که دارای بالاترین شباهت به آزمون اصلی آیلتس است شرکت کنید.

نکات ضروری برای موفقیت در آزمون شفاهی آیلتس

شما برای این که بتوانید نمره بسیار بالایی در آزمون شفاهی بدست آورد باید به نکات بسیار زیادی توجه نمایید که در ادامه به بررسی این نکات می پردازیم.

1- روان بودن در صحبت (fluency):

یکی از مواردی که در آزمون شفاهی آیلتس بسیار مهم است، روان صحبت کردن شما به زبان انگلیسی است. این روان صحبت کردن شامل عدم وجود مکث و همچنین یکپارچه بودن مسائل مطرح شده می باشد. راه های مختلفی برای نداشتن مکث وجود دارد که یکی از بهترین این راه ها، استفاده از عبارات و کلماتی است که جاهای خالی یا همان مکث ها را پر می کنند.

مهارت روان صحبت کردن در انگلیسی

به این کلمات و عبارات، Gap Fillers گفته می شود. این کلمات و عبارات می توانند برای شما وقت بخرند. این تکنیک به این معنی است زمانی که فرد مصاحبه کننده از شما سوال پرسید شما به جای این که مکث کنید و به سوال فکر کنید می توانید از یک جمله عمومی استفاده کنید و در حین گفتن جمله عمومی به سوال فکر کنید.

بنابراین زمانی که سوال سخت پرسیده می شود و شما پاسخ را نمی دانید می توانید از این جمله ها استفاده کنید، با این کار شما می توانید در صورت رعایت نکات تلفظی نمره کامل را کسب می کنید. ناگفته نماند زمانی که سوال آسان نیز پرسیده می شود نیز می توانید از این جملات استفاده نمایید.

2- گرامر (Grammer)

در قسمت گرامر دو موضوع مطرح است. اولین موضوعی که در قسمت گرامر آزمون شفاهی آیلتس مطرح است، این است که جملات شما از نظر گرامر صحیح باشد که این امری منطقی است و اگر جملات شما صحیح نباشد، شما نمره این قسمت را از دست می دهید. برای یادگیری گرامر زبان انگلیسی کتاب، کلاس و تمرین های بسیار زیادی وجود دارد. البته ناگفته نماند که شما می توانید از آموزش های آنلاین زبان انگلیسی نیز استفاده کنید.

گرامر زبان انگلیسی

دومین مورد در قسمت گرامر آزمون شفاهی تنوع گرامری است که در جملات خود استفاده می کنید. این مورد دوم هر چقدر بهتر باشد نمره شما را نیز افزایش می دهد. تنوعی که شما باید استفاده کنید از زمان ها آغاز می شود و تا مفاهیم و کارکرد های گرامری پیشرفته ادامه دارد.

3- کلمات (Vocabulary)

یکی از مواردی که فرد مصاحبه کننده آزمون شفاهی آیلتس بسیار به آن اهمیت می دهد، انتخاب واژگان و همچنین تنوع و سطح آنها است. نکته ای که آن فرد در این آزمون در نظر میگیرد این است که آیا این کلمات در جایگاه مناسب و با کیفیت و موقعیت مناسب استفاده شده است یا نه.

  • در مورد جایگاه، منظور همان بخش گرامری است که با لغت در ارتباط هستند.
  • در مورد کیفیت، منظور تلفظ صحیح یا تکیه گاه کلمات است. ناگفته نماند در تلفظ کلمات لهجه اصلا مهم نیست و فقط تلفظ درست کلمات بدون در نظر گرفتن لهجه مهم است.
  • در مورد موقعیت، کلمات در آزمون شفاهی منظور رسمی یا غیر رسمی بودن عبارات است. شما باید قبل از استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل ها کاربرد و شرایط آنها را بدانید و اطمینان حاصل کنید.

4- قبل از آزمون شفاهی آیلتس حتما نمونه سوالات آنها را مطالعه کنید.

به طور معمول در این آزمون از مباحث روزمره مثل کار، تحصیل، خانواده و … از شما سوال می پرسند ولی سعی کنید حتما نمونه سوالات دوره های پیشین را مطالعه کنید و همچنین همانطور که گفته شد در آزمون های آزمایشی (ماک) شرکت کنید. البته ناگفته نماند که شما از سادگی سوالات آزمون تعجب می کنید و فقط باید اعتماد به نفس کافی داشته باشید. سعی کنید قبل از آزمون شفاهی آیلتس واژگان مناسب را در ذهن خود مرور کنید.

5- دوباره از فرد آزمون گیرنده سوال بپرسید.

اگر در آزمون شفاهی آیلتس سوالی را متوجه نشدید و برایتان سوال واضح نبود از مصاحبه کننده سوال بپرسید و خجالت نکشید. زیرا سوال پرسیدن امتیازی از شما کم نمی کند و مشکلی ندارد ولی اگر به سوال اشتباه پاسخ دهید، حتما آن امتیاز را از دست خواهید داد.

مصاحبه آزمون شفاهی آیلتس

6- اگر اشتباه کردید وحشت نکنید.

اگر در پاسخ به سوالات اشتباه کردید، وحشت نکنید؛ چون باعث می شود اعتماد به نفس خود را از دست بدهید و نتوانید به بقیه سوالات پاسخ دهید. در زمانی که اشتباه کردید سعی کنید پاسخ خود را تصحیح کنید و اگر نمی توانید تصحیح کنید به صحبت کردن خود ادامه دهید. زیرا به خاطر چند اشتباه امتیاز زیادی از دست نمی دهید ولی اگر به خاطر آن چند اشتباه وحشت کنید و نتوانید ادامه دهید، باعث می شود که کل امتیاز را از دست بدهید.

7- در روز آزمون شفاهی آیلتس رسمی باشید.

آزمون آیلتس یک آزمون بین المللی و رسمی است؛ بنابراین در روز آزمون شفاهی کاملا جدی و رسمی باشید و فکر کنید که قرار است یک مصاحبه شغلی انجام دهید. شما به هیچ وجه نباید با برگزار کننده آزمون شوخی کنید، زیرا ممکن است از شما امتیاز کم کند. پس بهتر است در این مورد هم احتیاط لازم را مد نظر داشته باشید.

8- از سرعت مناسب در آزمون استفاده کنید.

در آزمون شفاهی آیلتس از بیش از حد سریع صحبت کردن خودداری کنید. زیرا ممکن است این سرعت باعث اشتباهاتی شود. همچنین بسیار آهسته صحبت نکنید چرا که ممکن است فرد آزمون گیرنده فکر کند که شما تسلط ندارید. سعی کنید با سرعتی بسیار مناسب صحبت کنید که هیچ کدام از این مشکلات پیش نیاید.

9- از پاسخ های کوتاه خودداری کنید.

تا اینجا متوجه شدید که آزمون شفاهی آیلتس دارای سه بخش است. شما در این سه بخش نباید پاسخ کوتاه بدهید، چون ممکن است فرد آزمون گیرنده فکر کند که شما دانش کافی ندارید و نمی توانید از ابعاد گوناگون یک سوال صحبت کنید.

حرف آخر

باید در نظر داشته باشید که مواردی که از ابتدا در این مطلب گفته شد، نکات بسیار مهمی هستند که با رعایت آنها میتوانید سطح دانش و استعدادتان را افزایش دهید و از طرفی بتوانید در آزمون شفاهی آیلتس خودتان را بخوبی پرزنت کنید و استرس کمی داشته باشید. درصورتی که نیاز به تمرین بیشتر دارید و می خواهید قبل از آزمون شفاهی آیلتس سطح توانایی و تسلط خودتان را محک بزنید و مشاوره های لازم قبل از آزمون را داشته باشید، کافیست با مشاوران ما در موسسه زبان ایران اروپا تماس بگیرید تا شما را راهنمایی کنند.

تفاوت بین Too و So در زبان انگلیسی و اشتباهات متداول در به کار بردن آنها

اگر فیلم زیبای The Dark Knight را دیده اید و با شخصیت معروف Joker آشنایی دارید، حتما جمله معروف او (?Why so serious) را هم شنیده‌اید.

چرا انقدر جدی هستی؟؟ بیا یک لبخند بذارم روی صورتت!!

عبارت So یکی از پرکاربردترین کلمات در زبان انگلیسی است که معنی‌های فراوانی هم دارد.

به عنوان یک مدرس زبان انگلیسی، بسیار برایم پیش آمده که مشغول تدریس به افرادی در سطح Basic باشم و زبان آموزان به به کار بردن کلماتی مثل So و Too و آن هم به صورت اشتباه، من را سورپرایز کنند!

دلیل اصلی شگفت زده شدن ما این است که این گرامرها را در این سطح هنوز درس نداده‌ایم و به خودمان می‌گوییم که این شاگرد این عبارت ها را از کجا یاد گرفته؟!

پاسخ روشن است: زبان آموزان به غیر از کلاس، منابع فراوان دیگری هم برای یادگیری زبان انگلیسی دارند: فیلم و سریال، اینترنت، کلاس های بحث آزاد و مکالمه با افراد انگلیسی زبان. اما در این نوع یادگیری لزوما تصحیح (Correction) وجود نداشته و به همین خاطر ممکن است مفاهیم کلمات در ذهن افراد اشتباه جا بیفتند.

ما در این نوشته قصد داریم یکی از این اشتباهات را تصحیح کنیم: تفاوت بین Too و So در زبان انگلیسی. با ما همراه باشید!

چرا Too و So با هم اشتباه گرفته می‌شوند؟

دلیل اصلی این اتفاق، مشابه بودن (و نه یکسان بودن) مفهوم این دو کلمه است. در هر دو حالت، منظور ما این است که با چیزی “زیادتر یا قوی‌تر” از حالت عادی روبرو هستیم:

تفاوت بین So و Too

.He is so tall

.He is too tall

معنایی که احتمالا در ابتدا به ذهن بسیاری از افراد می‌رسد این است که او “خیلی” قد بلند است.

واقعیت این است که ما در زبان فارسی مخصوصا در محاوره کلمه “خیلی” را آتقدر به شکل های مخلتلف به کار می‌بریم که متوجه تفاوت های مفهومی و کاربردی آنها نمی‌شویم.

اما در زبان انگلیسی موضوع به این سادگی نیست چون برای هر یک از این مفاهیم، یک واژه جدا وجود دارد.

بیایید با Too شروع کنیم:

Too در زمانی به کار می‌رود که مفهوم “بیش از حد” در میان باشد؛ بیشتر از آنچه نیاز داریم، بیشتر از آنچه می‌خواهیم، یا بیشتر از آنچه مجاز است.

به همین خاطر، Too نوعی مفهوم منفی همراه خود دارد.

.He is too tall

این جمله یعنی اینکه این شخص قدش خیلی بلند نیست بلکه “زیادی” بلند است،که اصلا چیز خوبی نیست!

.Julia always speaks too fast. That’s why nobody can understand her

!James and Nikita are too young to get married

 .There were too many people on the bus so it was difficult to breathe

تفاوت بین So و Too

البته گاهی هم پیش می‌آید که Too با معنایی نسبتا مثبت به کار رود؛ اما در این مواقع هم نوعی “زیاده از حد بودن” وجود دارد:

!Did you buy this for me?! Thank you man, you are too kind

یعنی اینکه هدیه‌ای که برایم خریدی خیلی عالی بود و به زحمت افتادی، و با این وجود با تمام وجود از تو ممنونم.

این مفهوم “اضافی بودن” به شکل دیگری هم به کار می‌رود که زبان آموزان معمولا از ابتدای کار با آن آشنا هستند. وقتی “تو” کاری انجام می‌دهی و “من” هم همان کار را:

!Did you see the movie last night? I saw it last night, too

حالا برویم به سراغ So:

اولین کاربرد So، تاکید کردن روی مقدار چیزی (How much) است که معمولا به نتیجه‌ای منجر می‌شود:

 .His ideas were so great that nobody could disagree with him

پس در اینجا So معنی “خیلی” نمی‌دهد، بلکه بیشتر به معنای “آنقدر” است. به این هم توجه داشته باشید که اگر بعد از صفت مورد نظر اسمی هم وجود داشته باشد (Noun)، به جای So باید از Such استفاده کنیم:

.He had such great ideas that nobody could disagree with him 

معنای بعدی So، همان “خیلی” است که بسیاری از زبان آموزان هم به خوبی از آن استفاده می‌کنند. در اینجا معادل انگلیسی So همان Extremely است، یعنی چیزی خیلی بالاتر از Very.

!What a country! People are so friendly and the food is fantastic

.She has been so nice to me all the time. I think I’ll ask her to marry me

تفاوت بین So و Too

حالت بعدی So، یک حرف ربط بین دو جمله یا به اصلاح Conjunction است. از So زمانی استفاده می‌کنیم که بخواهیم درباره علت و نتیجه صحبت کنیم. به عبارت دیگر، “فلان اتفاق افتاد پس بهمان اتفاق هم رخ داد.”

.I wasn’t feeling well, so I went to the doctor

 .He had never seen a coconut before, so he didn’t know how to eat it

اشتباه متداولی که بسیاری از زبان آموزان حتی رده‌های بالا بسیار مرتکب می‌شوند این است که تعداد زیادی جمله را صرفا با استفاده از And به هم بافته و پیش می‌روند! در اینجا مجال صحبت درباره Conjunction ها و انواع مختلفشان نیست، فقط به همین بسنده می‌کنیم که در مورد بالا، می‌توانید برای مرتبط کردن جملات خیلی راحت از So استفاده کنید.

در بخش آخر این نوشته، به این اشاره می‌کنیم که So می‌تواند معنای “صحیح بودن” یا “واقعی بودن” داشته باشد، مخصوصا در هنگام نظر دادن درباره چیزی.

?Have they found the answer yet

.I guess so, but they are still looking for more information

توشته کوتاه بود، اما امیدواریم برای شما مفید بوده باشد. باز هم با آموزش های بیشتر همراه شما خواهیم بود!

 

 

مفهوم دو زبانگی چیست و چه روش هایی برای دو زبانه شدن وجود دارد؟

شکی نیست که تسلط بر یک زبان جدید و دو زبانگی برای همه ما به معنی باز شدن دری به سوی یک دنیای جدید است.

از طرف دیگر هم یادگیری زبان دوم مثل انگلیسی به کلی زمان نیاز داشته و طبیعتا هزینه‌های خود را هم دارد. متاسفانه گاهی هم با وجود صرف این زمان و هزینه‌ها، باز هم به دلایلی موفق به یادگیری نشده و دچار ناامیدی و سرخوردگی می‌شویم.

همین موقع است که همه سرزنش‌ها را حواله والدینمان می‌کنیم که “کاش وقتی بچه بودم برایم فکری کرده بودند”. شاید پدر و مادرِ بیچاره درهمان زمان هم کلی اصرار کرده بودند که در کلاس های زبان انگلیسی شرکت کنیم، اما به هر دلیلی حرفشان را گوش نکردیم و الان کلی پشیمان شده‌ایم.

البته که برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست. این کار فقط همت می‌خواهد و انگیزه. ما در موسسه زبان ایران اروپا زبان آموز هفتاد و چندساله هم داشته‌ایم که با اعتماد به نفس کامل در کلاس های گروهی شرکت می‌کرد و پا به پای جوان‌ترها ترم‌ها را پشت سر می‌گذاشت.

اما موضوع بحث ما این نیست.

خبر خوب این است که کودک شما می‌تواند بدون نیاز به کلاس، زبان انگلیسی را از سنین پایین یاد بگیرد. فقط کافی است یکی از شما (پدر یا مادر) به زبان انگلیسی یا هر زبان دومی که مد نظر شماست مسلط باشد.

در این نوشته می‌خواهیم روش این کار را به شما آموزش دهیم. مطلب کمی طولانی است چون تلاش کرده‌ایم کامل و جامع به جنبه‌های مختلف این موضوع بپردازیم. اگر به فکر دوزبانه بزرگ کردن فرزندتان هستید، مقاله را به دقت تا انتها بخوانید!

دو زبانگی چیست؟ چگونه می‌توانم کودکم را دوزبانه بزرگ کنم؟

طبق تعریف، دو زبانگی به معنای واقعی یعنی اینکه بتوانید دو زبان را در سطح پیشرفته و با تسلط کامل صحبت کنید، طوری که زبان دوم برای شما با زبان مادری هیچ تفاوتی نداشته باشد.

رسیدن به این هدف آسان نیست و نیاز به برنامه‌ریزی و تلاش فراوان دارد. این که کودکان یک زبان جدید را سریع‌تر از بزرگسالان فرا می‌گیرند به این معنی نیست که می‌توانید بدون دشواری کودک خود را دو زبانه بزرگ کنید. هر کسی که قصد دارد کودک خود را دوزبانه بزرگ کند باید بداند که کودک باید خیلی خیلی زیاد در معرض زبان دوم قرار بگیرد.

کارشناسان به والدین توصیه می‌کنند هر چقدر که امکانش هست با کودکان خود صحبت کنند، برایشان کتاب خوانده و حتی با هم شعر بخوانند. قسمت دیگر ماجرا هم این است که هر دو زبان باید به مقدار کافی به کودک ارائه شود؛ کاری که در یک محیط تک زبانه مثل ایران چندان آسان نیست.

پس پیش نیاز بعدی برای دوزبانه‌ شدن چیزی نیست به جز وقت گذاشتن و صبر و حوصله فراوان.

مطالعات نشان داده کودکانی که یکی از اعضای خانواده یا حتی فامیل‌های دورتر آنها به زبان دیگری صحبت می‌کند نسبت که کسانی که یک پرستار یا حتی معلم مسلط به زبان دوم دارند زبان مورد نظر را بهتر یاد می‌گیرند. به همین خاطر است که نباید همه چیز را به عهده دیگران بگذارید و برای گرفتن نتیجه بهتر خودتان بایستی دست به کار شوید!

چه روش‌ هایی برای دو زبانگی کودک وجود دارد؟

قبل از شروع، باید با دو عبارت Minority Language و Majority Language آشنا شویم.

Majority Language آن زبانی است که اکثریت افراد در محیط زندگی کودک به آن صحبت می‌کنند. Majority Language در شهر تهران فارسی است اما اگر در تبریز زندگی کنید Majority language شما ترکی است چون مردم در خیابان معمولا با شما فارسی صحبت نمی‌کنند!

Minority Language معمولا زبان دومی است که قصد یاد دادن آن را به کودک خود دارید و در این مطلب چیزی نیست به جز انگلیسی.

به صورت کلی، چهار روش برای دو زبانه بارآوردن کودک وجود دارد. بسته به شرایط و نیازهای کودکتان یکی از آنها را انتخاب کنید و تا انتهای مسیر پیش بروید:

روش اول: One Person One Language یا OPOL

در این روش دو زبانگی، یکی از والدین فقط به یک زبان صحبت می‌کند و دیگری صرفا به زبان دیگر. برای مثال، مادر تصمیم می‌گیرد تنها به زبان فارسی با کودک صحبت کند و پدر هم فقط به زبان انگلیسی.

این روش حتی در یک کشور خارجی هم می‌تواند قابل انجام باشد. برای مثال تصور کنید خانواده مورد نظر ما در ژاپن زندگی می‌کند و کودک می‌تواند زبان ژاپنی را در مهد کودک یا مدرسه بیاموزد.

دو زبانگی

روش One Person One Language معمولا به عنوان بهترین روش آموزش دو زبانگی به کودک شناخته شده چون کودک با این روش کمتر گیج شده و می‌داند با هر کسی باید به چه زبانی حرف بزند. خوبی دیگر این روش این است که کودک به اندازه کافی به همه زبان‌های مورد نیاز محتوا دریافت می‎‌کند.

این کار به سختکوشی و تعهد بسیار بالا از طرف والدین نیاز دارد، مخصوصا این که والدین در حضور کودک همیشه باید فقط به زبان خودشان صحبت کنند و مراقب باشند این قانون هیچ گاه شکسته نشود.

روش دوم: Minority Language at Home یا ML@H

کودکان در فرآیند یادگیری هر زبانی نیاز به کمک و پشتیبانی دارند و در هنگام یادگیری Minority Language این نیاز بیشتر هم احساس می‌شود. در این موقعیت، بسیاری به سراغ روش Minority Language at Home می‌روند.

این روش به این معناست که Majority Language در بیرون خانه استفاده شده و والدین در خانه به Minority Language صحبت می‌کنند.

این موضوع در هنگامی که به عنوان یک مهاجر در کشوری خارجی زندگی می‌کنید بیشتر نمایان می‌شود. فرض کنید که در کشور آلمان زندگی می‌کنید اما در خانه با کودک خردسال خود فارسی صحبت می‌کنید تا حتما این زبان را هم یاد بگیرد. Minority Language شما همچنین ممکن است زبانی غیر از زبان مادری شما باشد.

روش سوم: Time and Place یا T&P

روش Time and Place معمولا در مدرسه‌های دوزبانه در کشورهای خارجی به کار می‌رود. روش T&P می‌تواند به این شکل پیاده سازی شود که صبح ها همه به یک زبان و بعدازظهرها به یک زبان دیگر صحبت کنند. حالت دیگر آن هم اختصاص دادن روزهای مختلف هفته به زبان های متفاوت است. مثلا یک شنبه‌ ها و سه شنبه ها همه باید به Minority Language صحبت کنند و Majority Language را بگذارند برای روزهای دیگر.

امکان پیاده سازی این روش در خانه هم وجود دارد. گاهی اوقات حتی می‌شود قانون گذاشت که هر یک از اتاق‌های خانه زبان مخصوص خود را داشته باشند یا فقط در هنگام صحبت درباره بعضی از موضوع‌ها از زبان دوم استفاده شود.

روش چهارم: Two Parents Two Languages یا 2P2L

این روش دو زبانگی کمتر معمول است و زمانی می‌تواند استفاده شود که هم پدر و هم مادر دوزبانه باشند. هر یک از والدین به انتخاب خود می‌تواند به یکی یا هر دو زبانی که بلد است با کودک صحبت کند.

نکاتی برای انجام بهتر این کار

  • کودک را از همان ابتدا با کلمات و عبارات زبان جدید آشنا کنید. البته اگر هم دیرتر این کار را کردید، نگران نباشید.
  • برای فرآیند دوزبانه شدن کودک اهداف واقع بینانه تعیین کرده و عجله نداشته باشید.
  • کار آموزش را به صورت مستمر انجام دهید و از عوض کردن روش خود هراسی نداشته باشید.
  • هر وقت لازم شد اشتباهات کودک را بگیرید. اما با این کار جلوی صحبت کردن او را نگیرید، بگذارید جملاتش را تمام کند.
  • از تکنولوژی و رسانه‌های صوتی و تصویری کمک بگیرید، اما تصور نکنید که ففط فیلم انگلیسی دیدن برای آموزش کودک کافی است. شما هم باید با او صحبت کنید!
  • هر روز برای کودک کتاب بخوانید، حتی اگر خواندن را به تازگی یاد گرفته باشد.
  • همواره در حال مطالعه باشید و راه‌های آموزش بهتر زبان را یاد بگیرید. به شایعات و باورهای منفی توجه نکنید.
  • حتی الامکان با کودک خود به شهرها یا کشورهایی که در آنها زبان دوم صحبت می‌شود سفر کنید.
  • سعی کنید فرآیند یادگیری را تا آنجا که می‌شود لذت بخش کنید و به کودک فشار بیش از حد نیاورید.

باورهای اشتباه درباره دو زبانگی

بعضی از افراد باور ندارند که دو زبانه کردن کودکان امکان پذیر باشد. برای این حرف هم دلایل خود را دارند که البته صحیح نیستند و ما هم در اینجا توضیح داده‌ایم چرا.

باور اشتباه اول: رشد کردن با بیشتر از یک زبان به گیج شدن کودک منجر می‌شود.

این معمول‌ترین اشتباه در مورد دو زبانگی است. بعضی والدین فکر می‌کنند کودکی که در آن واحد دو زبان مختلف را یاد بگیرد کم کم گیج شده و نمی‌تواند تفاوت بین دو زبان را تشخیص دهد.

زبانشناسان معتقدند که همه کودکان تنها چند روز بعد از تولد می‌توانند تفاوت بین دو زبان را کاملا تشخیص دهند. شاید در ابتدا تشخیص دو زبان خیلی شبیه مثل آلمانی و هلندی برایشان سخت باشد اما از حدود 6 ماهگی قادر به انجام این کار هم هستند.

این مسئله در مورد آموزش دو زبان فارسی و انگلیسی جای هیچ نگرانی ندارد و از همان روز تولد می‌توانید کار را شروع کنید!

باور اشتباه دوم: دو زبانه کردن باعث می‌شود کودک دیر به حرف زدن بیفتد.

تاخیر در حرف زدن هیچ ارتباطی به دو زبانه یا یک زبانه بودن کودک ندارد. دیر زبان باز کردن به عوامل فراوانی از جمله محیط و ژن بستگی دارد اما به صورت کلی این تاخیر موقتی است.

اگر کودک دوزبانه‌ای دیدید که دیر شروع به صحبت کرده، بدانید که در صورت یک زبانه بودن هم دقیقا عملکرد مشابهی داشت. همه کودکان می‌توانند دو زبان را با هم بدون هیچ مشکلی یاد بگیرند.

باور اشتباه سوم: دو زبانگی باعث می‌شود کودکان زبان ها را با هم “قاطی کنند”.

بیشتر کودکان دوزبانه در ابتدا زبان ها را کمی به جای هم استفاده می‌کنند. دلیل این موضوع هم این است که یکی از دو زبان معمولا نسبت به دیگری قوی‌تر است. کودکانی که هنوز به اندازه کافی واژه یاد نگرفته و دایره کلماتشان هنوز کوچک است، گاهی جاهای خالی را با استفاده از آنچه در “آن یکی زبان” می‌دانند جبران می‌کنند، اما این به معنی اشتباه کلی در ساختار جملات نیست.

به باور کارشناسان، کودکان در ابتدا کلمه‌ای که بلد نیستند را از زبان دوم قرض می‌گیرند. اما این مورد هم موقتی است و به تدریح با گسترش دایره واژگان کودک برطرف می‌شود.

باور اشتباه چهارم: برای دو زبانه‌ کردن کودک دیر شده است!

شما از هر زمانی که بخواهید می‌توانید آموزش زبان دوم را به کودک شروع کنید. البته که بهتر است این کار را زودتر انجام دهید.

به باور کارشناسان، یاد دادن زبان به دوم به کودکان زیر 10 سال آسان است و این کار برای کودکان کوچک‌تر از پنج سال آسان‌تر هم می‌شود.

سن ایده‌آل برای یادگیری زبان اول از تولد تا 3 سالگی‌ است، چون ذهن کودک در آن زمان هنوز باز بوده و آمادگی کامل برای یادگیری دارد.

بعد از این زمان، 4 تا 7 سالگی هم برای دو زبانگی دوره‌ای عالی محسوب می‌شود چون انسان در آن سن همچنان توانایی تجزیه و تحلیل همزمان دو زبان را داشته و می‌تواند زبان دوم را درست مثل زبان مادری یاد بگیرد.

اگر کودک شما بیشتر از 7 سال سن دارد و شما هم به فکر دو زبانه‌ کردنش هستید نگران نباشید چون هنوز امکان این کار وجود دارد. اما از حدود سن 10 تا 12 سال به بعد است که ذهن انسان یاد می‌گیرد زبان دوم را با ترجمه کردن جملات به زبان مادری درک کند.

دو زبانگی

 باور اشتباه پنجم: کودکان درست مثل خمیری هستند که می‌توانید بدون تلاش و صرف زمان طولانی هر طور که خواستید به آنها شکل بدهید.

خیر، از این خبرها هم نیست! درست است که هر چه کودک کم سن و سال‌تر باشد زبان دوم را سریع‌تر و بهتر یاد می‌گیرد، اما این اتفاق یک شبه نخواهد افتاد.

قرار نیست که شما چند کارتون یا برنامه‌ آموزش زبان انگلیسی به کودکان (که تبلیغاتشان هم در شبکه‌های ماهواره‌ای کم نیست) برای بچه پخش کنید و انتظار داشته باشید چیز خاصی یاد بگیرد! شما باید با کودک صحبت کنید، برایش وقت بگذارید، پشتکار داشته باشید و حتی صحبت‌های رسمی و غیر رسمی را از هم جدا کنید. باید برایش شعر بخوانید، با او بازی کنید و همه این کارها باید به زبان انگلیسی انجام شوند.

حرف آخر

دو زبانه کردن کودکان گاهی آنقدر سخت و دور از ذهن به نظر می‌رسد که بعضی باور نمی‌کنند این کار اصلا امکان پذیر باشد. اما واقعیت این است که در کشور خودمان هم کودکان دو زبانه کم نداریم که در سنین بسیار پایین می‌توانند در حد پیشرفته و درست مثل یک کودک آمریکایی هم سن و سال خود صحبت کنند.

تنها کاری که باید بکنید این است که در ابتدا زبان انگلیسی را به خوبی یاد بگیرید و سپس با علاقه و حوصله برای کودکتان وقت بگذارید!

برای اطلاعات بیشتر، توصیه می‌کنیم در ویکی پدیا درباره دوزبانگی و چندزبانگی بیشتر مطالعه کنید!

 

باید و نبایدهای یادگیری زبان انگلیسی برای مهاجرت

مهاجرت به یک کشور خارجی به قصد کار یا تحصیل، یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های بسیاری از افراد برای یادگیری زبان انگلیسی است.

طبیعتاً یادگیری هر زبان خارجی نیاز به تلاش و زمان گذاشتن دارد. واقعیت این است که افرادی که بدون هدف خاصی و صرفا به قصد یادگیری در کلاس‌ زبان انگلیسی شرکت می‌کنند، با آرامش و فراغ بال بیشتری به یادگیری پرداخته و درگیر مشکلات متقاضیان مهاجرت نمی‌شوند.

اما وقتی بحث مهاجرت مطرح می‌شود، محدودیت‌های زمانی و استرس ناشی از آن گاهی باعث کاهش راندمان و کیفیت یادگیری می‌شود.

ما از این مشکلات آگاهیم و برای رفع آنها راه حل‌هایی هم داریم.

اگر شما هم قصد یادگیری زبان انگلیسی برای مهاجرت را دارید، با ما همراه باشید!

ادامه مطلب

استادان بخوانند: 10 نکتهٔ مهم و مورد نیاز برای تدریس زبان انگلیسی

تدریس زبان انگلیسی از آن موضوعاتی است که همه آدم‌ها درباره‌اش نظر خود را دارند. می‌توانید در خیابان شروع به قدم زدن کنید و از هر کسی که دیدید بپرسید “چطور می‌توانم معلم زبان خوبی باشم؟”. مطمئن باشید که کلی جواب متفاوت دریافت خواهید کرد.

همه این جواب ها هم لزوما دقیق و کارشناسانه نیستند. پس لازم نیست با شنیدن هر نظر مخالفی روحیه خود را از دست داده و به سرعت روش کار خود را تغییر دهید.

اگر در حال مطالعه این مقاله هستید، احتمالا تازه دوره TTC خود را تمام کرده‌اید و می‌خواهید به عنوانیک استاد زبان شروع به کار کنید. شاید هم یک استاد با تجربه هستید و می‌خواهید در استراتژی های تدریس زبان انگلیسی خود تحولی ایجاد کنید.

برای تدریس بهتر زبان انگلیسی، باید چند نکته را رعایت کنید. این نکات حاصل سال‌ها تجربه بهترین استادان زبان و کارشناسان TEFL در سراسر دنیا هستند که با توجه به چالش‌ها و موفقیت‌های افراد در این حرفه به دست آمده‌اند. پس با ما همراه باشید!

نکته یکم: نقش ها و وظایف خود را بشناسید.

تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم کار آسانی نیست. این کار به وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری فراوانی نیاز دارد. اگر نمی‌دانید چکار باید بکنید، با مدیران و سوپروایزرهای خود صحبت کنید. با استادان باتجربه‌تر مشورت کنید. ببینید که شاگردان و موسسه چه انتظاراتی از شما دارند.

موسسات زبان معتبر علاوه بر برگزاری دوره‌های تربیت مدرس، به صورت منظم برای استادان خود کارگاه‌های آموزشی متفاوت برگزار می‌کنند. شرکت در این کارگاه‌ها همیشه باعث می‌شود بهتر و بیشتر با کاری که قرار است سر کلاس انجام دهید آشنا شوید.

به مدرک TTC خود هم راضی نباشید! مدارک و دوره‌های مختلف تدریس زبان انگلیسی در دنیا فراوان هستند که با استفاده از آنها می‌توانید در سطوح بسیار بالاتری به تدریس ادامه دهید.

راه دیگر برای رسیدن به این هدف، سر زدن به وبسایت های مربوط به تدریس زبان انگلیسی و تالارهای گفتگوی داخل آنها است. مطمئن باشید کلی ایده ناب برای تدریس پیدا خواهید کرد. برای نمونه، Oxford Teachers’ Club از آن تالارهایی است که خلاقانه‌ترین روش‌های تدریس همه روزه در آن قرار می‌گیرند.

نکته دوم: به “سه P” توجه داشته باشید.

سه P مهم در تدریس زبان انگلیسی عبارت هستند از Prepare ،Plan و Practice.

اولین قدم در برگزاری یک کلاس زبان انگلیسی، برنامه ریزی برای آن یا آماده کردن یک Lesson plan از قبل است. تعداد زبان آموزان، زمان در دسترس و منابع آموزشی که بایستی تدریس شوند را در نظر بگیرید و با توجه به آن برای کلاس خود آماده شوید.

هر چه Lesson Plan شما جزئیات بیشتری داشته باشد، شما هم در کلاس استرس کمتری خواهید داشت. به عبارت دیگر، کلید تدریس موثر و بدون نگرانی این است که Presentation ،Warm-up و Production Activities خود را از قبل بشناسید و بدانید که در نهایت چه تکلیفی به زبان آموزان خواهید داد.

قسمت Practice در کلاس شما خیلی قوی‌تر اجرا خواهد شد اگر برنامه ریزی و آماده شدن (Plan و Prepare) را به خوبی انجام داده باشید. نکته بعدی هم این است که باید برای هر یک از مراحل تدریس زمان تعیین کنید و مراقب باشید که دقیقا طبق همان زمان‌ها پیش بروید. در این صورت از بابت کم یا زیاد آوردن وقت مشکلی نخواهید داشت.

نکته سوم: واقع بین باشید و در عین حال بلندپرواز!

بلندپرواز بودن یعنی اینکه در صورت امکان اطلاعاتی فراتر از آنچه قرار است تدریس شود به زبان آموزان ارائه کرده و تا آنجا که می‌شود آنها را تشویق کنید که بهترین عملکرد خود را داشته باشند.

از طرف دیگر هم باید در اینجا نوعی تعادل برقرار شود. سن، تحصیلات، فرهنگ، نوع یادگیری و مهارت‌های زبان آموزان همه در برنامه ریزی آموزشی شما مهم هستند. در اینجا باید ببینید با این زبان آموزان تا کجا می‌توانید جلو بروید و چه تمرین‌ها، فعالیت‌ها و اهداف آموزشی را برایشان تعیین کنید.

اهداف آموزشی باید هم واقع بینانه باشند و هم بلندپروازانه. همیشه هدف را روی بالاترین سطحی که می‌توانید بگذارید تا جایی که انگیزه و امید زبان آموزان حفظ شده و این کار به سرخوردگی آنها منجر نشود.

نکته چهارم: به آنها انگیزش بدهید.

زبان آموزان شما در هر رده سنی که باشند (بزرگسال، نوجوان یا کودک)، برای یادگیری بهتر زبان انگلیسی به انگیزش نیاز دارند.

نوع و روش انگیزه بخشیدن به زبان آموزان هم به سن، فرهنگ، علاقه ها و اهداف آنها از یادگیری زبان انگلیسی بستگی دارد. برای مثال زبان آموزان کودک به بازی کردن نیاز دارند و برنده شدن و جایزه گرفتن در یک بازی چیزی است که آنها را به سمت یادگیری بهتر هدایت می‌کند؛ کاری که لزوما در یک کلاس بزرگسال جواب نمی‌دهد.

در هنگام نوشتن Lesson Plan، به این جزئیات هم توجه داشته باشید!

تدریس زبان انگلیسی

 نکته پنجم: به شاگردان خود این اطمینان را بدهید که همیشه پشتیبان آنها هستید.

جدا از تدریس زبان انگلیسی، یک شاگرد در هر کلاسی نیاز دارد که بداند معلم همیشه هوای او را دارد.

برای نمونه، تمرین کردن زبان انگلیسی به صدای بلند خیلی خوب است اما تا جایی که باعث نشود نقاط ضعف و اشتباهات شاگرد در جمع زبان آموزان دیگر بیش از حد آشکار شود.

بهترین راه برای رفع اشکالات ساختاری زبان آموزان در یک کلاس گروهی این است که آنها تا حد امکان خودشان اشکالات خود و یکدیگر را بگیرند و رفع اشکال‌هایی که خودتان انجام می‌دهید خطاب به کل کلاس باشد نه یک نفر خاص. این کار خود از ناامید و بی انگیزه شدن زبان آموزان تا حد زیادی جلوگیری می‌کند.

این تنها یک مثال کوچک بود از اینکه شاگردان در محیطی پیشرفت می‌کنند که در آن احساس امنیت و اعتماد به نفس داشته باشند و مسئولیت ایجاد چنین محیطی تا حد فراوانی به عهده شماست!

نکته ششم: روی مهارت های مدیریت کلاس (Classroom Management) خود کار کنید.

حتما در دوره های آموزش تدریس زبان انگلیسی مثل TTC درباره Time management و Classroom Management زیاد شنیده‌اید.

اما چطور می‌توان اینها را در عمل پیاده سازی کرد؟

مدیریت صحیح کلاس و برخورد صحیح با مسائلی مثل شیطنت‌های زبان آموزان یا بی‌نظمی‌ها اهمیت فراوانی در تدریس زبان انگلیسی دارد. البته همه می‌دانیم که اگر زبان آموزان واقعا به دنبال یادگیری باشند، چنین مشکلاتی معمولا پیش نخواهد آمد.

واقعیت این است که در کلاس های زبان نمی‌توان به زور شاگردها را سر جای خود نشاند و وادارشان کرد که به حرف‌های شما گوش کنند! اگر هم در عمل امکان چنین کاری وجود داشته باشد، یادگیری خاصی اتفاق نخواهد افتاد چون زبان آموز انگیزه‌ای برای آموختن ندارد.

پس چه باید کرد؟

کلاس های شما هرچه سرگرم‌ کننده‌تر و چالش برانگیز‌تر باشند زبان آموزان را بیشتر با درس و فعالیت‌های کلاسی درگیر کرده و در نتیجه شما هم در زمینه مدیریت کلاس مشکلات کمتری خواهید داشت. کافی است علاقه‌ها، انگیزه‌ها و نوع یادگیری آنان را به دقت شناسایی کنید و برای مثال بدانید شاگردان شما از نوع Kinesthetic هستند یا Analytic تا فعالیت‌های کلاسی را با توجه به نوع یادگیری آنها تهیه کنید.

نکته هفتم: در تدریس زبان انگلیسی خلاق و ایده پرداز باشید.

بعد از آنکه Lesson Plan خود را به بهترین شکل تهیه کردید و شروع به پیاده سازی برنامه آموزشی به شکل دقیق و مو به مو کردید، باز هم گاهی کلاس حالتی خشک و یکنواخت پیدا می‌کند. همه چیز ساده و کلیشه‌ای شده و شاگردان هم از قبل می‌دانند چه اتفاقاتی قرار است سر کلاس بیفتد.

در اینجا باید یک کار مهم انجام دهید: طراحی Lesson Plan از نو!

همیشه سعی کنید تا حد امکان به صورتی غیر قابل پیش بینی به تدریس زبان انگلیسی بپردازید. از ویدیوها و عکس هایی استفاده کنید که داخل کتاب اصلی نیستند. فعالیت‌ها را با هم جابجا کنید. برای تدریس یک گرامر خاص، موضوع اصلی کتاب را کنار بگذارید و از راه دیگری وارد شوید. این کار هم کلاس را برای شاگردان جذاب‌تر کرده و هم به آنان این پیام را می‌رساند که با غیبت کردن چیزی بیش از محتوای داخل کتاب درسی را از دست خواهند داد.

تدریس زبان انگلیسی

نکته هشتم: هویت منحصر به فرد خود را داشته باشید!

حدود 30 سال پیش، استادان زبان انگلیسی منابع چندان متنوعی برای تدریس در اختیار نداشتند و به همین خاطر همه چیز محدود بود به یکی دو کتاب آموزشی و یک دیکشنری. اما امروزه با ظهور اینترنت و پیشرفت تکنولوژی همه جا آنقدر کتاب، جزوه، برنامه درسی، بازی، فعالیت کلاسی و پرزنتیشن‌های PowerPoint پیدا می‌شود که دیگر انتخاب یکی از آنها کار آسانی نیست.

از کجا باید بدانیم کدام یک از این متریال‌های آموزشی برای اهداف و کلاس های ما مناسب‌تر هستند؟

پیشنهاد ما این است که سایت‌های معتبر را ببینید، تحقیق خود را انجام دهید، با همکاران خود گفتگو کنید و سپس در منابع آموزشی مورد نظر با توجه به شاگردان خود تغییر ایجاد کنید. متریال‌های آموزشی داخل اینترنت معمولا با توجه به فرهنگ ایرانی طراحی نشده‌اند و این شمایید که می‌توانید با توجه به موضوعات روز، علاقه‌های خاص زبان آموزان و ویژگی‌های شخصیتی آنها منابع آموزشی را دستکاری کنید.

پیشنهاد دیگری هم داریم: سری به Idea Box موسسه زبان ایران اروپا بزنید. احتمالا ایده‌های فراوانی برای تدریس زبان انگلیسی مناسب زبان آموزان ایرانی پیدا خواهید کرد.

 نکته نهم: قوانین کلاس و انتظارات خود از زبان آموزان را برای آنها توضیح دهید.

این موضوع هم برای کلاس های کودک و نوجوان و هم برای کلاس های بزرگسالان اهمیت دارد. زبان آموزان باید به خوبی بدانند قرار است در کلاس چه کاری بکنند و در انتهای ترم به کجا باید برسند.

شما ممکن است بهترین Lesson Plan ممکن و قوی‌ترین متریال‌های آموزشی را در اختیار داشته باشید. اما تا وقتی که شاگردان شما ندانند که کجا هستند، به کجا می‌خواهند برسند و مهارت‌های زبانی آنها در انتهای ترم باید در چه سطحی باشند یادگیری خوب و موثری اتفاق نخواهد افتاد.

همیشه در ابتدای ترم برای زبان آموزان کاملا روشن کنید که هدف از برگزاری این ترم چیست، انتظار دارید چه تغییراتی در شاگردان اتفاق بیفتد و چه بایدها و نبایدهایی در کلاس شما وجود دارد. بسته به سطح کلاس، سن و روحیه دانشجویان این قوانین و اهداف می‌توانند متفاوت باشند.

نکته دهم: همیشه جلسات کلاس‌های خود را دوباره ارزیابی کنید.

بعد از اجرا کردن PPP، نوبت مرحله آخر یعنی Assessment می‌رسد.

این بحث دو جنبه دارد. جنبه یکم آن Self-Assessment است: بعد از هر جلسه یا هر چند جلسه، آنچه در کلاس اتفاق افتاد را مرور کنید. آیا به اهداف خود رسیدید؟ چقدر در پیاده سازی Lesson Plan خود موفق بودید؟ آیا موردی بود که بهتر بود جور دیگری انجام می‌دادید؟ شاید با توجه به تجربه‌ای که به دست آورده‌اید بتوانید در جلسه بعدی همان کارها را موثرتر و قوی‌تر انجام دهید!

ارزیابی نه تنها توسط خود شما، بلکه باید توسط سوپروایزرها هم انجام شود که به آن Clinical Supervision می‌گوییم. همانطور که وقتی احساس می‌کنید بیمار شده‌اید به سراغ دکتر می‌روید و می‌خواهید برای شما آزمایش نوشته و دارو تجویز کند، از سوپروایزرها هم بخواهید که کلاس‌های شما را Observe کرده و برای رفع مشکلات احتمالی راهکار ارائه دهند.

در انتها…

پیشنهاد آخر ما به شما، ساختن نوعی Portfolio یا تعدادی نمونه کار است. برای مثال اگر گرامر Present Perfect را به پنج روش مختلف درس داده‌اید و سه تای آنها موفق‌تر بوده‌اند، Lesson Plan های موفق را به شکل مکتوب در جایی بایگانی کرده و آن را با همکاران خود هم به اشتراک بگذارید!

برای کسب اطلاعات بیشتر، پیشنهاد می‌کنیم Must-Read های تدریس زبان انگلیسی را هم مطالعه کنید:

The Practice of English Language Teaching by Jeremy Harmer

Learning Teaching by Jim Scrivener

Teaching by Principles by H. Douglas Brown

Teaching and Learning in the Language Classroom by Tricia Hedge

Second Language Learning and Language Teaching by Vivian Cook

Task Based Language Teaching by Rod Ellis

مثل همیشه منتظر دیدن نظرات و تجربیات شما هستیم!

 

 

 

 

 

 

 

چگونه یک CV یا رزومه انگلیسی موثر بنویسیم؟

یکی از مهمترین الزامات پذیرش در موقعیت های تحصیلی در خارج از کشور ، داشتن یک CV آکادمیک یا رزومه انگلیسی خوب و تاثیر گذار است. اگر قصد تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور را دارید بهتر است از اصول و استانداردهای نوشتن یک رزومه یا CV و ترفندهای مهم در ارائه آن با خبر باشید.

ما از نیازهای شما خبر داریم و به همین خاطر می‌خواهیم به شما آموزش دهیم چطور یک رزومه استاندارد، قوی و جذاب به زبان انگلیسی بنویسید.

اگر شما هم به تحصیل یا کار در خارج از کشور فکر می‌کنید، مطالعه این مطلب را از دست ندهید!

ادامه مطلب

دلایل یادگیری زبان انگلیسی – دلیل پنجم را حتما بخوانید!

دلایل یادگیری زبان انگلیسی چه هستند؟ اصلاً چرا باید زبان انگلیسی را یاد بگیریم؟ البته که اهمیت این موضوع برای خیلی از ما امری بدیهی است و نیاز به توضیح خاصی ندارد. اما شاید هنوز قانع نشده‌ باشید که همین امروز باید در یک آموزشگاه زبان انگلیسی ثبت نام کنید و فردا دیر است!

البته که ثبت نام در یک آموزشگاه زبان خوب هزینه دارد، خرید کتاب ها و منابع آموزشی هم همینطور. باید کلی زمان برای این کار صرف کرده و به خاطرش کلی راه طی کنید. اما آن چیزی که ارزش این هزینه‌ها و انرژی را دارد، نتیجه‌ای است که در انتها کسب خواهید کرد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم کمی به دلایل یادگیری زبان انگلیسی بپردازیم. با ما همراه باشید!

ادامه مطلب

موفقیت در آزمون آیلتس: نکات، بایدها و نبایدها

این روزها، موفقیت در آزمون آیلتس تبدیل به یکی از اصلی‌ترین اهداف زبان آموزان شده است. دلیل این مسئله هم مشخص است: هدف شما از یادگیری زبان انگلیسی چه تحصیل باشد، چه کار و چه مهاجرت، به احتمال خیلی زیاد نیاز به نمره بالایی در آزمون آیلتس دارید.

واقعیت این است که موفقیت در آزمون آیلتس آنقدرها هم دور از دسترس نیست. بدون شک گرفتن نمره بالا در آیلتس درست مانند هر امتحان دیگری نیاز به تمرین و آمادگی دارد، اما این صحبت به این معنی نیست که خود را درگیر روش‌های عجیب و غریب کرده یا برای مدتی زندگی را به کام خود تلخ کنید!

ما در اینجا تلاش کرده‌ایم به نکاتی ساده و کاملا عملی اشاره کنیم که رعایت آنها به شما کمک خواهد کرد نمره بسیار بهتری در آزمون آیلتس بگیرید . امیدواریم این نکات برای شما هم سودمند بوده و بتوانند به شما در موفقیت در آزمون آیلتس کمک کنند. با ما همراه باشید!

ادامه مطلب