10اشتباه متداول در کلمات انگلیسی

جنبه های زیادی برای یادگیری یک زبان خارجی یا ثانویه از جمله انگلیسی وجود دارد، اما شاید یکی از مهم ­ترین آنها یادگیری واژگان باشد، حوزه زبانی که به نظر می رسد معمولا آن طور که شایسته است به آن توجه نمی شود. زمانی که یک فرد انگلیسی زبان بومی به 5 سالگی برسد، معمولا بانک کلماتی با حدود 5000 کلمه گردآوری کرده است و روزانه نیز به این بانک کلمات خواهد افزود. اما یک فرد غیر انگلیسی زبان اگرچه ممکن است حتی به بیش 5000 کلمه در زبان مادری خود مسلط باشد، اما اکنون با چالش یادگیری یک زبان جدید، مواجه است و باید این شکاف واژگانی را برطرف کند. اشتباهات لغوی زمانی رخ می دهند که درک واضحی از کلمات خاص نداشته باشید. حتی اگر در گرامر یا قواعد دستور زبان متخصص باشید، نداشتن کلمات کافی در بانک واژگان، یا عدم برداشت روشن از یک اصطلاح، می تواند مانع درک درست شما از آن می شود.

یکی از تاکتیک هایی که می توانید در زمانی که شکل صحیح یک کلمه را نمی دانید یا در مورد آن تردید دارید به کار ببرید، تکنیک circumlocution یا توصیف تفصیلی آن واژه با استفاده از لغاتی است که در ذهن دارید و از معنای درست آن ها مطمئن هستید. اما در هر صورت، بهترین روش اجتناب از اشتباهات لغوی، مطالعه بیشتر واژگان و بالا بردن دایره لغات است. ممکن است گاهی سوال پیش بیاید که چرا با وجود اینکه زبان­آموز هنوز به واژگانی که از قبل فراگرفته است مسلط نیست، باز هم باید لغت جدید یاد بگیرد؟ پاسخ اینجاست که داشتن دایره وسیعی از واژگان، دست فرد را در توضیح آنچه می خواهد بیان کند (تکنیک circumlocution) باز می گذارد، و از طرف دیگر برای تصحیح اشتباهات لغوی قطعا باید به ابزارهای بیشتری مجهز باشد. شیوه های مختلفی برای یادگیری موثر لغات وجود دارد که هر زبان آموز با توجه به سطح و امکانات خود، می تواند روش مناسب خود را انتخاب کند.

اما آیا اشتباه کردن لزوما بد است؟ بگذارید یک چیز را صادقانه بگویم و آن این است که اشتباهات به خودی خود بد هستند و هیچ معلمی، زبان ­آموزان را به خاطر اشتباهاتشان تشویق نمی کند! اما دلیل آنکه می گویند که نباید از اشتباهات اجتناب کرد، اول این است که اشتباهات بخش جدایی ناپذیری از فرآیند یادگیری هستند. بنابراین، تنها راه برای جلوگیری از اشتباهات زبانی، پرهیز از صحبت کردن و نوشتن به زبان خارجی است! دوم اینکه اشتباه کردن و اصلاح آن یکی از بهترین راه های یادگیری زبان انگلیسی است. وقتی اشتباه شما توسط مدرس اصلاح می شود، در حافظه بلندمدت شما ثبت خواهد شد و امکان بروز مجدد آن اشتباه به مراتب پایین می آید.

اکنون با این مقدمه بر اساس تجربیاتی که در طی سال ها سر و کار داشتن با زبان آموزان مختلف در موسسه زبان ایران اروپا کسب کرده ایم، به بررسی چند مورد از اشتباهات رایج لغوی در زبان انگلیسی می پردازیم.

 

1- Know یا Meet

زبان آموزان انگلیسی خصوصا در سطح مبتدی، معمولا این دو کلمه را اشتباه می گیرند. Meet زمانی استفاده می‌ شود که برای اولین بار به کسی معرفی می‌شوید، مثلا: “Nice to meet you” ، در حالیکه Know زمانی به کار می رود که در مورد چیزی یا شخصی صحبت می کنیم که از قبل با آن آشنا هستیم. به مثال های زیر دقت کنید:

  • Even though Justin and I went to the University of Colorado, we didn’t know each other before; we met in Brazil.
  • با وجود اینکه من و جاستین به دانشگاه کلرادو رفتیم، از قبل همدیگر را نمی شناختیم؛ ما در برزیل با هم آشنا شدیم.
  • I met my wife in Madrid. I already knew her brother for several years, and he introduced us.
  • من با همسرم در مادرید آشنا شدم. چند سالی بود که برادرش را می شناختم و او ما را معرفی کرد.

نکته! شاید بد نباشد که با عبارت “get to know” نیز آشنا شوید، که به این معنی است که شما در حال آشنایی با کسی یا چیزی هستید یا به بیان بهتر در حال صرف وقت برای شناختن آن چیز یا شخص هستید. مثلا:

  • Belo Horizonte is a huge city, but I got to know the ways around the city after living there for a few weeks.
  • اگرچه بلو هوریزونته شهر بزرگی است، اما پس از چند هفته زندگی در آن شهر با راه ها آشنا شدم.
  • I met my girlfriend in high school, but we didn’t get to know each other and start dating until college.
  • من در دبیرستان با دوست دخترم را دیده بودم (برای نخستین بار با او ملاقات کرده بودم)، اما تا زمان دانشگاه با هم آشنا نشدیم و شروع به قرار گذاشتن نکردیم.

 

 

 

Drive یا Ride

 

 

2- Drive یا Ride

این دو کلمه برای اکثر زبان آموزان انگلیسی گیج کننده هستند و واقعاً قانونی برای زمان استفاده از آنها وجود ندارد، فقط باید یاد بگیرید که چه چیزهایی را سوار می شوید (Ride) و با چه چیزهایی رانندگی می کنید (Drive).

به طور کلی، شما چیزی را می ‌رانید که چهار چرخ یا بیشتر دارد، و سوار چیزی می ‌شوید که یا کمتر از چهار چرخ دارد، یا بدون چرخ است یا وسیله ‌ای که راننده آن نیستید (یعنی حمل‌ونقل عمومی). به مثال های زیر دقت کنید:

Ride

  • a bicycle
  • a motorcycle
  • an animal (like a horse)
  • the bus
  • the subway/metro/underground

Drive

  • an ATV [all terrain vehicle]
  • a car
  • a tank

 

have یا take

 

3- Have یا Take

این مورد یکی از پرتکرارترین اشتباهات لغوی در بین زبان آموزان ایرانی است. اگر در به کار بردن این دو واژه به مشکل برمیخورید باید بدانید که شما تنها نیستید، بلکه مطالعات نشان می دهد زبان آموزان بسیاری از کشورهای دیگر مانند اسپانیا نیز در استفاده از آنها گیج می شوند.

تمایز این دو واژه از یکدیگر چندان ساده نیست، زیرا گاهی اوقات می ‌توان از هر دو فعل استفاده کرد و در موارد دیگر، آمریکایی‌ها از take استفاده می ‌کنند در حالی که بریتانیایی‌ ها از have با همان معنی استفاده می ‌کنند.

Have و Take هر دو معمولاً با اسم مفعول استفاده می شوند تا نشان دهند که شخصی یک عمل را انجام می دهد یا در یک فعالیت شرکت می کند. به صورت کلی می توان گفت که تفاوت بین آنها این است که Have به معنی داشتن، دارا بودن و نگه داشتن است در حالیکه Take بیشتر به معنای در دست گرفتن و برداشتن به کار می رود. البته این دو فعل هر کدام معانی و کاربردهای مختلف دیگری نیز دارند اما در اینجا تنها بر تفاوت بین آنها تمرکز پرداختیم.

  • Look what I have here — a frog I found on the street!
  • Could you please take my bag for a second?

 

 

Carrier or Career

 

4- Carrier یا Career

کلمه Carrier در اصل به معنای هر کسی یا هر چیزی است که حامل است. این کلمه از فعل «حمل کردن» گرفته شده است. همچنین این کلمه می تواند به شخص یا شرکتی اشاره کند که کالا یا افرادی را در ازای دریافت مبلغی، حمل می کند. ضمنا، می ‌تواند به شیئی اشاره داشته باشد که برای حمل اشیاء از مکانی به مکان دیگر استفاده می ‌شود، مانند کیف، ظرف، وسیله حمل بر روی دوچرخه یا ماشین.

علاوه بر این، کلمه Carrier می تواند به چیزی نیز اشاره کند که می تواند بیماری را به دیگران منتقل کند. این بدان معنی است که اگرچه خودش دارای عفونت است و می تواند آن را به دیگران منتقل کند، اما خودش از آن رنج نمی برد، به عنوان مثال: ” The mosquitoes are carriers of malaria and dengue” یعنی «پشه ها ناقل مالاریا و دانگ هستند».

از طرف دیگر، Career به کاری اطلاق می شود که شخص برای امرار معاش انجام می دهد: شغل، حرفه، رشته کار و غیره. در واقع، Career حرفه ای است که شخص برای آن آموزش می بینید و از طریق آن درآمدزایی می کند، مثلا: دکتر، وکیل، مهندس و غیره. تفاوت Career و Ocuupation (شغل) در این است که اولی به فعالیتی اطلاق می شود که برای سالها ادامه دارد در حالیکه دومی می تواند حتی یک شغل موقت و کوتاه مدت باشد.

  • I need a plastic carrier to hold my stuff.
  • She wants to pursue a career as a singer.

 

Moral Or Morale

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

5- Moral یا Morale

این یکی هم یکی از اشتباهات رایج لغوی در زبان انگلیسی به شمار می رود که در طی آزمون های مختلفی که در موسسه زبان ایران اروپا از زبان آموزان گرفته ایم، به کرات شاهد آن هستیم. این دو واژه علاوه بر اینکه در یک حرف تفاوت دارند، از لحاظ تلفظ نیز متفاوت هستند اما به دلیل املای مشابهشان می توان آنها را به راحتی اشتباه گرفت.

Moral می تواند هم به عنوان صفت به کار برود و هم به عنوان اسم. به عنوان صفت به چیزهایی مربوط می شود که به درست یا نادرست بودن رفتار فرد مربوط می شود، یا به عبارت بهتر: «اخلاقی».

  • As more and more Americans become eligible for Covid-19 vaccines despite their limited supply, deciding whether to take an available shot has turned into a moral
  • از آنجایی که علیرغم عرضه محدود واکسن ها، آمریکایی ‌های بیشتری واجد شرایط دریافت واکسن‌ کووید-۱۹ می‌ شوند، تصمیم‌ گیری برای در دسترس قرار دادن واکسن به یک معضل اخلاقی تبدیل شده است.

اگر Moral به قالب اسم به کار رود، به صورت جمع برای اشاره به اعمال یا آموزه ‌های اخلاقی یا شیوه ‌های رفتار، یا به عبارت دیگر، رفتاری مطابق با آنچه که شخص درست می‌داند، استفاده می ‌شود. اسم مفرد moral نیز می تواند به درس یا حقیقتی اشاره داشته باشد که از یک داستان یا تجربه قابل درک است.

  • Rose believes the values, morals and work ethic that comes from small town living makes for admirable, hirable young adults.
  • رز معتقد است ارزش ها، اخلاقیات و وجدان کاری ناشی از زندگی در شهرهای کوچک، جوانان قابل تحسین و استخدام را ایجاد می کند.

 

Beside Or Besides

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

6- Beside یا Besides

Beside یک حرف اضافه به معنی «در کنار» یا «مجاور» است و مترادف با عبارات ” next to” و ” close” به شمار می رود. Besides نیز یک حرف اضافه است که به معنای « به علاوه» یا «گذشته از این» به کار می رود و مترادف ” in addition to” و ” apart from” است. به مثال های زیر دقت کنید:

  • Come and sit beside Your shirt is beside the closet.
  • Besides Anna, who else went to the concert? Besides, there’s more than meets the eye.

 

اشتباهات انگلیسی

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

7- Advise یا Advice

تفاوت اصلی این دو کلمه، علاوه بر حرف و تلفظشان، در نقش دستوری آنهاست. Advise (که در آن s  به صورت \z\ تلفظ می شود) فعلی است که بیانگر عملِ نظر دادن، پیشنهاد دادن، توصیه دادن یا اطلاعات دادن است، در حالی که Advice  (که در آن s به صورت \s\ تلفظ می شود) اسمی است که به نظر و پیشنهاد و … که داده یا دریافت می شود، اشاره دارد. به عبارت دیگر، فعل Advise به معنای «نصیحت دادن» است. در اینجا نمونه هایی از استفاده صحیح از هر دو کلمه آورده شده است:

  • I advise you to stay at home—the weather is nasty.
  • My parents’ advice was to always follow my dreams.

دقت داشته باشید که Advice  یک اسم غیر قابل شمارش است و هرگز جمع بسته نمی شود. در صورت نیاز به جمع بستن باید مثلا به صورت two pieces of advice نوشته شود.

 

 

Desert or Dessert

اشتباهات کلمات زبان انگلیسی

8- Desert یا Dessert

کمتر زبان آموزی است که در ابتدای راه بین این دو کلمه گیج نشده باشد. این دو واژه اگرچه تلفظی کاملا متفاوت دارند، اما به دلیل شباهت املایی بسیار زیادشان که فقط در یک s تفاوت دارند، اکثرا با هم اشتباه گرفته می شوند. Desert به «منطقه‌ای بزرگ، خشک و بایر اطلاق می شود که معمولاً دارای خاک شنی یا صخره‌ای و دارای پوشش گیاهی کم یا بدون پوشش» است. Dessert یا همان دسر، «غذایی شیرین است که بعد از وعده اصلی میل می شود». اگر مدام در استفاده از این دو واژه سردرگم می شوید، شاید بد نباشد که با یک ترفند آن را در ذهن خود کدگذاری کنید. مثلا s دوتایی در Dessert به این دلیل است که دسر آنقدر خوشمزه است که همیشه دوست داریم دو تا از آن سفارش دهیم!

  • Even so, the Sonoran desert can feel immense and hostile, with sand and scrub stretching into the horizon.
  • The key lime pie, topped with extra-thick whipped cream, is the best-selling dessert.

آزمون آیلتس

9- Except یا Expect

به عنوان فعل، تفاوت بین این دو کلمه در این است که Except به معنی مخالف بودن یا مستثنی کردن است در حالیکه Expect به معنی چشم انتظار بودن برای چیزی است که تصور می شود در شرف وقوع یا آمدن، یا پیش بینی کردن است. همچنین Except در قالب حرف اضافه و حرف ربط نیز به کار می رود که در اسن صورت معنای «مگر، به جز» می گیرد.

  • I teach every day except
  • No one expects the Spanish Inquisition.

آیلتس

10- Faint یا Feint

Faint اگر به صورت اسم یا فعل به کار رود، به معنی از «از دست دادن مختصر هوشیاری» است. اگر به عنوان صفت استفاده شود، به معنی «ضعیف، ناواضح و کمرنگ» است. Feint اگر به عنوان اسم استفاده می شود، به معنای « یک حمله ساختگی یا اقدام فریبنده به منظور منحرف کردن توجه از هدف واقعی» است و اگر به عنوان فعل به کار رود، به معنای « گیج کردن حریف با انجام یک حرکت مزاحم یا فریبنده» است.

  • He walked cheerfully down to the car and then felt everything go dark. He realized that he must be about to faint and lowered himself to the ground beside his car.
  • It is late in the fall, although it is still warm here in Texas, and the faint sounds of football practice drift in through the open window.

 

کلاس ielts

 

در این مقاله تنها ده مورد از اشتباهات لغوی رایج در زبان انگلیسی را توضیح دادیم. واضح است که تعداد این کلمات گیج کننده بسیار بیشتر از ده تا است و هر زبان آموزی در مسیر یادگیری زبان انگلیسی، قطعا با تعدادی از این اشتباهات لغوی دست و پنجه نرم می کند. برای افزایش دامنه واژگان خود، می توانید در کلاس های ترمیک موسسه زبان ایران اروپا ثبت نام کرده و در کنار دوره های اصلی، از کلاس های جانبی Lord of Words که به صورت رایگان برگزار می شوند، نیز شرکت کنید. همچنین کتاب Common Mistakes in English برای مطالعه بیشتر، توصیه می شود.

 

راستی شما با کدام یک از این اشتباهات لغوی مواجه شده اید؟ کدام کلمات برای شما گیج کننده هستند که در این لیست نیامده اند؟

جملات شرطی

جملات شرطی

Conditional Sentences

جملات شرطی یک وضعیت مشروط یا یک نتیجه را توصیف میکنند که به وقوع یک رویداد دیگر بستگی دارد . “اگر” یک اتفاق بیوفتد ، “پس”وضعیت مشرط رخ خواهد داد . به عبارت دیگر برای رخ دادن یک اتفاق ، وجود شرایطی خاص یا رخ دادن اتفاق دیگری الزامی است.

هر جمله شرطی از دو قسمت تشکیل می شود:

الف : if clause  یا قسمت شرط که با if شروع میشود ; مانند :

…If you come

ب: Main clause یا عبارت اصلی یا نتیجه شرط ; مانند :

…You will see him

معمولا ابتدا قسمت شرط نوشته شده و نتیجه در ادامه می آید که در این صورت وجود <،> بین دو قسمت ضروری است ، ولی اگر اول قسمت نتیجه و بعد قسمت شرط نوشته شود نیازی به کاما نیست . بنابراین میتوان مثال بالا را به دو شکل زیر بیان کرد :

 

If you come ,you will see him

 

اگر بیایی ، اورا خواهی دید .

.You will see him if you come

اگر بیایی ، او را خواهی دید.

انواع جملات شرطی

جملات شرطی چهار نوع هستند که عبارتند از :

1-نوع صفر : (زمان حال – حقایق کلی )

1-Type 0: (Present – General truths)

2-نوع اول : (زمان آینده – محتمل )

2-Type 1:(Future-probable)

3-نوع دوم :(زمان حال – غیر واقعی )

3-Type 2: (Present-unreal)

4-نوع سوم :(زمان گذشته – غیر واقعی )

4-Type 3 : (Past – unreal)

 

جملات شرطی نوع صفر (Conditionals Type 0)

 

جملات شرطی نوع صفر به زمان حال دلالت کرده و برای بیان حقیقتی است که همواره اتفاق می افتد و برای بیان شرایط و حقایق کلی بکار میرود ، نه یک وضعیت خاص. در این جملات قسمت شرط و نتیجه هر دو در زمان حال ساده هستند.

 

ساختمان گرامری :

 

حال ساده + …. + حال ساده + If

.If water reachers 100 degrees, it boils

اگر آب به 100 درجه برسد ، میجوشد.(همیشه اتفاق می افتد و امکان رخ دادن نتیجه متفاوت وجود ندارد . )

 

جملات شرطی نوع اول (Conditionals Type 1)

 

جملات شرطی نوع اول به زمان آینده دلالت کرده و برای بیان کاری است که احتمال دارد انجام شود . در این جملات ، قسمت شرط در زمان حال ساده و یا به صورت امری بوده و قسمت نتیجه آن در زمان آینده ساده است.

ساختمان گرامری :

1-If + زمان آینده ساده + فاعل +…+ زمان حال ساده+….

If you work hard , you will pass.

اگر سخت کار کنی ، در امتحان قبول خواهی شد.

…+زمان آینده + فاعل +…. + and  + ”  , ” + فعل امر -2

Work hard , and you will succeed . (=If you work hard , you will succeed.)

خوب کار کن ، موفق میشوی.

جملات شرطی نوع دوم (Conditionals Type 2)

جملات شرطی نوع دوم به زمان حال دلالت کرده و  در اینگونه جملات ، مطلب یا موضوعی عنوان میشود که کاملا فرضی بوده و یا غیر محتمل است . لذا احتمال انجام کار در این جملات وجود ندارد و یا بسیار کم است . در این جملات ، قسمت شرط در زمان گذشته ساده و قسمت نتیجه آن با کمک یکی از افعال could , Would , Might  و مصدر ساده ساخته می شود.

 

ساختمان گرامری :

 

…+مصدر ساده + Could , Would , Might + فاعل + … + زمان گذشته ساده + if

If he asked me , I would help him.

اگر از من میخواست ، به او کمک میکردم.

If I were a bird , I would fly in the sky .

اگر پرنده بودم ، در آسمان پرواز میکردم.

جملات شرطی نوع سوم (Conditionals Type 3)

 

جملات شرطی نوع سوم به زمان گذشته دلالت میکند . که اگر کاری انجام میشد یا نمیشه نتیجه آن در زمان گذشته متفاوت می بود.

ساختمان گرامری :

…+Would have + P.P  + فاعل + ” , ” + … + ماضی بعید + فاعل + If

If you had told him , he would have come.

اگر به او گفته بودی ، می آمد.

نکات تکمیلی در رابطه با جملات شرطی

 

  • در قسمت نتیجه به جای will و would میتوان از Shall , Should-might , May-Could , Can نیز استفاده کرد.

If I go , I(Will / can / may) see him.

اگر بروم ، او را ( خواهم دید / میتوانم ببینم / ممکن است ببینم.)

2-برای سوالی کردن جملات شرطی ، قسمت نتیجه سوالی شده و در آغاز جمله نوشته می شود.

What would you do if the train arrived late?

اگر قطار دیر میرسید ، چه میکردی ؟

3-جملات شرطی به صورت امری نیز نوشته می شوند. در این حالت قسمت نتیجه به صورت امری بوده و معمولا اول نوشته می شود .

Don’t tell him the story if you see him .

اگر او را دیدی ، ماجرا را به او نگو .

4-Unless  به جای if not به کار میرود و همیشه با فعل مثبت همراه است .

I don’t want to spend unless you ask me.

در را باز نخواهم کرد مگر اینکه صدای زنگ را بشنوم.

5-برای بیان واقعیت و قوانین علمی و یا عادت ، هر دو قسمت جملات شرطی ممکن است در زمان حال ساده یا در زمان گذشته ساده باشد ، که در مورد آخر برای بیان واقعیت یا عادتی در زمان گذشته به کار میرود.

(واقعیت یا حقیقت تغییر ناپذیر) If you heat ice , it melts

اگر یخ را حرارت بدهید ، ذوب خواهد شد .

if you interrupted him , he became angry.(عادت یا واقعیت در گذشته)

اگر حرف او را قطع میکردی ، عصبانی می شد.

6-زمان حال استمراری و یا ماضی نقلی در قسمت شرط برای بیان حال واقعی و یا قراری در آینده به کار میرود .

If you are looking for Ali , you can find him upstairs.

اگر دنبال علی میگردی ، میتوانی او را در طبقه بالا پیدا کنی .

If you have written the letter , I will post it.

اگر نامه را نوشته ای ، آن را پست می کنم.

7- در قسمت شرط هرگز زمان آینده به کار نمیرود. تنها در صورتی در قسمت شرط Will یا Would به کار میرود که بخواهیم یک بیان مودبانه و یا میل و رغبت و اصرار در انجام عملی را برسانیم.

If you will wait,I’ll ask the manager to speak to you .

اگر صبر کنی از مدیر خواهم خواست با شما صحبت کند.

If you would like to come , we would be pleased.

اگر مایل باشید با ما بیایید ، ممنون خواهیم شد.

8-Won’t در قسمت شرط برای امتناع ورزیدن از انجام عملی است.

If he won’t learn his lessons , he’ll never improve his English.

اگر از یاد  گیری درس هایش امتناع کند، هرگز در انگلیسی پیشرفت نخواهد کرد .

9- کلمه Should در قسمت شرط جملات شرطی (معمولا نوع اول ) و “مصدر +were to ” در قسمت شرط جملات شرطی (معمولا نوع دوم)، احتمال ضعیف وقوع عمل را  میرساند.

If I see him , I will invite him.

اگر او را ببینم ، دعوت خواهم کرد . (احتمال دیدن او زیاد است.)

If I should see him , I will invite him .

اگر احیانا او را ببینم ، دعوت خواهم کرد. (احتمال دیدن او کم است .)

If he left his bike here , somebody would take it.

اگر دوچرخه اش را اینجا می گذاشت ، کسی آن را می برد .

If he were to leave his bike here , somebody would take it.

اگر قر ار بود دوچرخه اش را اینجا بگذارد ، کسی آن را می برد.

 

شما میتوانید با مراجعه به این لینک با شرکت در دوره های آیلتس  در ازمون ماک ایلتس در موسسه زبان معتبر شرکت کنید.

Mixed Conditionals

جملات شرطی ترکیبی

Mixed Conditionals

 

از دو بخش If clause و Main clause تشکیل شده است . بسته به مفهومی که میخواهیم به شنونده انتقال بدهیم ، عبارات شرطی متفاوتی برای بیان شفاف منظور خود پیش روی ما قرار دارد . در این بخش به بررسی دو نوع جملات شرطی ترکیبی می پردازیم.

 

شرط در زمان گذشته / نتیجه در زمان حال

 

از این حالت در شرایطی استفاده می شود که میخواهیم بیان کنیم اگر در گذشته شرایط متفاوت بود ، یک نتیجه فعلی وجود داشت .

ساختمان گرامری :

…+مصدر + (would / could / might) + …..+ If+ P.P

If we hadn’t missed our flight we’d be in Spain now .

اگر پروازمان را از دست نداده بودیم ، اکنون در اسپانیا بودیم .

شرط در زمان حال / نتیجه در زمان گذشته

از این حالت برای بیان شرایطی استفاده می کنیم که به دلیل شرایط فعلی خاص ، چیزی قبلا در گذشته اتفاق افتاده است.

 

 

ساختمان گرامری :

 

…+ p.p + (would/could/might)+…+P.P+If

 

If we hadn’t missed our flight we’d be in Spain now.

اگر پرازمان را از دست نداده بودیم ، اکنون در اسپانیا بودیم.

 

 

شرط در زمان حال / نتیجه در زمان گذشته

 

 

از این حالت برای شرایطی استفاده می کنیم که به دلیل شرایط فعلی خاص ، چیزی قبلا در گذشته اتفاق افتاده است .

 

ساختمان گرامری :

…+ p.p +  have(would / could / might) +  گذشته ساده + If

If I was more diligent , I would’ve finished my degree at university.

اگر کوشاتر بودم ، تحصیلاتم را در دانشگاه به پایان می رساندم . ( من یک آدم کوشا نیستم و به دلیل این شرایط فعلی (کوشا نبودن) هیچ وقت تحصیلاتم را به اتمام نرساندم.)

شما میتوانید با مراجعه به این لینک از تعیین سطح آنلاین دوره های مکالمه زبان انگلیسی استفاده کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند نکته مفید برای مکالمات تجاری به زبان انگلیسی – بخش دوم

در بخش اول این مطلب، چند نکته مفید برای مکالمات تجاری به زبان انگلیسی را مطرح کردیم که با استفاده از آنها می‌توانید در محیط های رسمی و اداری با مشتریان و همکاران انگلیسی زبان خود ارتباط بهتری برقرار کنید. البته این موارد نسبتا ساده بودند و به کار گیری آنها نیازی به سطح بالایی از زبان انگلیسی نداشت.

در این نوشته، موضوع را با نکات بیشتری ادامه خواهیم داد.

 نکته 5: Small Talk

Small Talk چیزی نیست که محدود به محیط های تجاری و اداری باشد. در هر محیط دیگری وقنی می‌بینیم افرادی هستند که نه به صورت جدی بلکه فقط به قصد وقت گذرانی با هم صحبت می‌کنند. به این نوع صحبت آنها Small Talk می‌گوییم.

Small Talk می‌تواند در یک مهمانی، داخل اتوبوس، در صف نانوایی، در سوپرمارکت یا هر جای دیگری اتفاق بیفتد.

در اینجا به شما یاد خواهیم داد چطور در یک محیط تجاری بتوانید به اصطلاح ” سر صحبت را باز کنید”:

 

?How’s business

?How has business been going

?What’s the business like

?What has business been like

دقت کنید که شاید در اینجا واقعا برای شما اهمیت چندانی نداشته باشد که بدانید وضعیت کسب و کار طرف مقابل چطور است! اما با پرسیدن همین سوال ساده می‌توانید توجه طرف مقابل را به شکلی عالی جلب کرده و بعد از آن مکالمه را کلی ادامه دهید.

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی

شخص مقابل ممکن است جواب های متفاوتی داشته باشد:

 .The business is great! Thank you for asking

.It has been alright

.I’m having a very good month at my job. No difficulties

خب خیلی هم عالی! شاید هم اوضاع چندان خوب نباشد:

.It’s not great these days, my company is losing money

.Not so good, we have had a few bad months

.We are so busy this month so we have to work extra hours. There is no time to relax

در تجارت و کسب و کار، کاملا طبیعی اسیت که نخواهید طرف مقابل سر از کار شما دربیاورد:

.It’s the same old, same old

.Business is business

احتمالا می‌توانید این دو جمله را به خوبی ترجمه کنید، اما به طور ساده باید بگوییم این جمله ها یعنی اینکه “فکر نکنم به تو زیاد مربوط باشه، نمی‌خوام در موردش حرف بزنم، بیا موضوع رو عوض کنیم!”

نکته 6: صحبت درباره سفر و پرواز

برای داشتن یک Small Talk موفق، راه دیگری هم وجود دارد؛ مخصوصا اگر مشتری یا همکار شما با هواپیما از شهر یا کشور دیگری آمده باشد.

چنین صحبت هایی می‌توانند قبل از شروع جلسه یا در هنگام صرف ناهار یا نوشیدنی اتفاق بیفتند:

?How was the flight

?Was your journey OK

?Was your flight OK

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی

در جواب، می‌توان گفت:

.It was fine

.I slept the whole way

.Yes, it was long, but comfortable

.Yes, it was nice

.Not too comfortable

.The service was not good

نکته 7: صحبت درباره هتل

یکی دیگر از راه‌های برقراری ارتباط با طرف مقابل، پرسیدن درباره محل اقامت او است. مهمانان انگلیسی زبان شما معمولا در هتل اقامت دارند، پس می‌توانید بپرسید:

?How is your hotel

سوال بسیار ساده است، اما به طرف مقابل نشان می‌دهد که شما برایش اهمیت قائل هستید. به همین خاطر او هم با شما ارتباط بهتری برقرار خواهد کرد.

این سوال معمولا به صحبت درباره موضوعات دیگری هم منجر خواهد شد، از جمله خدمات، میزان راحتی و موقعیت مکانی هتل.

.The breakfast is nice

.I have everything I need

.The staff is friendly

.The hotel is just 5 minutes away from a subway station

.It is very comfortable

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی

?Is the hotel to your suiting

 

.It suits me just fine

.It suits me well enough

.I feel comfortable there

نکته 8: صحبت درباره استعفا و ترک شغل

اولین و مهم‌ترین کلمه‌ای که لازم دارید، quit است. حالت‌های ساده، گذشته و Past Participle آن هم quit هستند. البته برای زمان های گذشته  quitted هم صحیح است که چندان معمول نیست.

.This job is terrible. I quit

در صورتی که شغلتان خسته تان کرده و ادامه‌اش دیگر برای شما مقدور نیست، باید به رئیستان چنین چیزی بگویید. منظور از این جمله این است که “همین امروز و همین الان” استعفا می‌دهید. خداحافظ!

.I used to work for this company, but I quit 2 years ago

این یکی هم مربوط به می‌شود به حالت گذشته فعل quit.

نکته بعدی، عبارت Give notice است.

give Notice یعنی اینکه از مدتی قبل به کارفرمای خود خبر دهید که قصد استعفا دارید و احتمالا موقعیت شغلی بهتری بدست آورده‌اید. در این صورت قبل از ترک شرکت همه کارهای خود را تحویل داده و بدون هیچ گونه دعوا و تنشی با مجموعه خداحافظی خواهید کرد:

.Mr. Philips, I would like to tell you that it’s been a pleasure working for this company. But I have found better opportunities and would like to give you a 1 month notice

.Today, I gave my boss a 1 month notice

عبارت رسمی تر و جدی تر، resign است. resign یعنی به خاطر اشتباهی که انجام داده‌اید خودتان ترجیح می‌دهید از شرکتتان خداحافظی کنید قبل از آنکه شما را اخراج کنند! فعل resign برای سیاستمدارانی که بعد از یک رسوایی یا عملکرد نامناسب از مقام خود کنار می‌روند هم استفاده می‌شود. البته resign به صورت مثبت هم به کار می‌رود، مخصوصا اگر مقام بالایی در شرکت داشته باشید.

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی

.He had to resign because of a scandal

.She handed in her resignation letter this morning

آخرین کلمه هم retire است. همانطور که به احتمال خیلی زیاد می‌دانید، افراد بعد از 30 تا 35 سال کار بازنشسته می‌شوتد که این هم نوعی “ترک کار” است.

.She retired years ago

.Meg is really enjoying her retirement

امیدواریم مطالب بالا برای شما سودمند بوده باشند. به زودی با بخش بعدی مطلب همراه شما خواهیم بود!

چند نکته مفید برای مکالمات تجاری به زبان انگلیسی – بخش اول

اگر در حال مطالعه این نوشته هستید، به احتمال زیاد برای مکالمات تجاری روزمره خود به زبان انگلیسی نیاز دارید. شاید هم مدتی است که با مشتریان و همکاران انگلیسی زبان خود در ارتباط بوده و به دنبال این هستید که بتوانید با آنها ارتباط حرفه‌ای تری داشته یا در مذاکرات تجاری خود به نتایج بهتری برسید.

برای درک بهتر اصطلاحات و جملاتی که در ادامه خواهیم آورد، ممکن است لازم باشد سطح زبان انگلیسی شما در حد Upper-Intermediate یا حتی Advanced بوده و تسلط قابل قبولی روی مکالمه زبان انگلیسی داشته باشید. از طرف دیگر هم بسیاری از آنها ساده هستند و فهمیدن و استفاده از آنها نیاز به زبان انگلیسی چندان قدرتمندی ندارد.

به هر حال، سخن را طولانی نکرده و این نکات را با هم مرور می‌کنیم:

نکته 1: عنوان های افراد (Titles)

در ترم های ابتدایی کلاس زبان انگلیسی احتمالا تفاوت بین Title های متفاوت را یاد گرفته اید و تفاوت بین آنها را می‌دانید:

Mr. Jones

Mrs. Jones

Miss Jones

 Ms. Jones

تکلیف عنوان Mr که مشخص است: برای خطاب کردن همه آقایان به کار می‌رود. عنوان Mrs (با تلفظ  /ˈmɪsɪz/) برای صدا کردن یک خانم متاهل کاربرد دارد. عنوان Miss (با تلفظ /mɪs/) فقط برای خانم های مجرد بوده و Ms (با تلفظ /mɪz/) برای همه خانم ها؛ چه مجرد باشند و چه متاهل.

اما در این میان بسیار می‌بینیم که افراد در مواجهه با خانم ها به اشتباه از عنوان Mrs استفاده می‎‌کنند.

حالا جدا از اینکه طرف صحبت ما مجرد باشد یا متاهل، باید به این نکته توجه کنیم که در انگلیسی مدرن و مخصوصا در مکالمات تجاری همواره بهتر است از عنوان Ms استفاده کنیم. دلیل اول این کار این است که با گفتن Ms مرتکب اشتباه نمی‌شویم. دلیل دوم و مهم تر هم این است که نوعی نگاه کنجکاوانه و جنسیت زده در عبارت های Miss و Mrs وجود دارد که خانم ها را به دو دسته “شوهر دار” و “بی شوهر”تقسیم می‌کند؛ چیزی که دانستنش به ما هیچ ربطی ندارد مخصوصا اگر بحث ارتباطات رسمی و تجاری هم در میان باشد.

در مکالمات تجاری بسته به موضوع کار می‌توانیم از عبارت هایی مثل Dr یا Professor هم قبل از نام افراد استفاده کنیم.

نکته بعدی هم این است که این عنوان ها یا قبل از نام کامل افراد به کار روند یا نام فامیل آنها. برخلاف زبان فارسی، استفاده از این عنوان ها قبل از اسم کوچک هیچ گاه قابل قبول نیست.

Ms. Jones

Ms. Katherine Jones

Ms. Katherine

اگر اسم طرف مقابل را ندانیم باید چه کار کنیم؟

مشکلی نیست! به این مثال ساده دقت کنید:

……… ,Excuse me

Mister / Sir / Ma’am / Miss

برای صدا زدن یک آقا، Sir همیشه انتخاب بهتری بوده و Mister معمولا استفاده نمی‌شود. برای صدا زدن خانم ها هم از Ma’am استفاده می‌کنیم و در صورتی طرف صحبت ما خانمی بسیار جوان یا یک دختر بچه باشد، بهتر است بگوییم Miss. به صورت کلی در یک فضای تجاری و رسمی، همیشه از Sir و Ma’am استفاده کنید!

نکته 2: “اخراج شدن از کار” در زبان انگلیسی

حتما می‌دانید که معادل انگلیسی “اخراج کردن” یک شخص می‌شود “Fire”.

پس راحت ترین چیزی که درباره اخراج شدن یک شخص از یک شرکت یا سازمان می‌توانیم بگوییم:

.He/She was fired

اما راه های دیگری هم برای مطرح کردن این موضوع وجود دارد.

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی

واژه Fire معمولا کمی تند است و به صورت مشخص به اخراج شدن شخصی اشاره می‌کند که در کارش مرتکب تخلفی شده یا حداقل وظایف خود را به درستی انجام نداده است. اما گاهی هم این موضوع به شرکت مربوط است نه کارمند. بسیار پیش می‌آید که شرکت ها به علت مشکلات اقتصادی خود دست به “تعدیل نیرو” بزنند. در چنین مواقعی باید از عبارت های دیگری استفاده کرد:

.He/She was laid off

عبارت های بعدی، به زمانی مربوط می‌شوند که کارمند مورد نظر ما واقعا اخراج شده، اما ترجیح می‌دهیم موضوع را به شکل مودبانه تری مطرح کنیم:

.He/She was dismissed

.He/She was let go

.He/She was released

گاهی هم می‌خواهیم به شکلی رک و بی پروا بگوییم که با شخصی “قطع همکاری” کرده ایم:

.He/She was terminated

اصطلاحات دیگری هم وجود دارند که کمی غیر رسمی تر بوده و در میان انگلیسی زبان ها بسیار رایج هستند، اما بهتر است در گفتگوهای رسمی از آنها استفاده نشده و تنها به گفتگوهای دوستانه محدود شوند:

.He/She was dumped

.He/She was sacked

.He/She was canned

.He/She was axed

.He/She was given the boot

.He/She was given the pink slip

در گذشته مرسوم بود که هر وقت قرار بود کسی اخراج شود فرم اخراج را که معمولا صورتی رنگ بود به دستش می‌دادند. این فرم امروزه دیگر وجود ندارد اما عبارت Pink slip هنوز هم در میان انگلیسی زبان ها رایج است.

نکته 3: معرفی کردن و معرفی شدن در محیط کاری

معرفی کردن خود به زبان انگلیسی کار دشواری نیست و بسیاری از ما این کار را به خوبی بلد هستیم. این کار در محیط های رسمی و اداری هم کاری آسان است؛ تنها باید دو نکته کوچک را همواره رعایت کنید:

همیشه خود را به شکل کامل معرفی کنید: نام و نام خانوادگی خود را کامل به طرف مقابل بگویید، از به کار بردن نام تنها یا فامیلی تنها خودداری کرده و از Title ها هم استفاده نکنید.

همراه با نام، همیشه شغل و نام شرکت و دپارتمان خود را بگویید: مهم است که طرف مقابل بداند کار شما چیست و در چه بخشی فعال هستید!

.My name is Bill Jones and I am in charge of the marketing department in Samsung

.I’m Chris Penn and I work as a programmer in the IT department

.I am Jessica Miller, the head of sales team in Mercedes-Benz

سوالات متداول در مکالمات تجاری چه هستند؟

در هنگام صحبت با افراد، معمولا می‌خواهیم بدانیم که چه کار می‌کنند، برای چه شرکتی کار می‌کنند، در کدام بخش هستند، چه مسئولیت هایی دارند، تخصصشان چیست و به چه مدت در این سمت مشغول به کار بوده‌اند.

?What do you do

?Where do you work

?What company do you work for

?Which department do you work in

?What are your skills

?What do you specialize in

?What are you in charge of

نکته 4: صحبت درباره پول و هزینه

هدف اصلی از به راه انداختن یک کسب و کار و تاسیس یک شرکت چیزی نیست به جز “پول در آوردن”. پس طبیعی است که بعد از معرفی افراد و خوش و بش کردن های مرسوم، موضوع اصلی صحبت در جلسات کاری “پول” باشد.

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی

هزینه اش چقدر می‌شود؟

تقریبا همه می‌دانیم که وقتی وارد مغازه ای می‌شویم و می‌خواهیم قیمت چیزی را بدانیم، می‌توانیم بپرسیم:

?How much is it

خیلی ساده است، مگر نه؟ اما وقتی در یک فضای اداری مشغول مکالمات تجاری هستیم، داستان کمی متفاوت می‌شود. دفتر یک شرکت با یک فروشگاه کوچک خیلی تفاوت دارد.

بعضی از عبارت هایی که می‌توانید در این موقعیت ها به کار ببرید به شرح زیر هستند:

?How much does it run

?How much does it cost

?How much does it sell for

?How much will it cost me / us / our company

?How much are you asking

توجه داشته باشید در تمامی این سوالات می‌توانید به جای How much، از What استفاده کنید. استفاده از How much در این مواقع بسیار مرسوم تر است اما به یاد داشته باشید که احتمالش وجود دارد که کسی همین سوالات را با What از شما بپرسد.

در جواب این سوالات هم ممکن است با جواب های زیر موجه شوید. با و چود آنکه این جملات خیلی هم مرسوم نیستند، باز هم ممکن است به گوشتان بخورند و به همین خاطر است که بهتر است با آنها آشنا باشید.

……… It sells for 

……….  It goes for

……… It is priced at 

 

آنچه با هم مرور کردیم تنها گوشه ای از عبارات و جملاتی بود که در مکالمات تجاری به زبان انگلیسی باید بدانید. در مطالب بعدی به ادامه موضوع خواهیم پرداخت!

آموزش زبان انگلیسی و چگونگی شروع به این کار

به صورت کلی، جذابیت و محبوبیت استادان زبان نزد زبان آموزان باعث می‌شود که شاگردان بعد از مدتی به این فکر بیفتند که از جایی به بعد خودشان هم کار آموزش زبان انگلیسی را شروع کنند. در واقع بسیاری از استادان زبان انگلیسی خود زمانی زبان آموز بوده اند و علاقه و اشتیاق آنها به انتقال معلوماتشان آنها را به سوی تدریس زبان انگلیسی برده است. اما ممکن است این سوال برایشان ایجاد شود که برای تدریس زبان انگلیسی از کجا شروع کنم؟ و چگونه زبان انگلیسی تدریس کنیم؟

اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید و سطوح مقدماتی را پشت سر گذاشته‌اید، شاید چنین فکری به ذهن شما هم رسیده باشد.

آموزش حرفه ای زبان انگلیسی شغلی جذاب و کم استرس است که هرگز برای شما تکراری نمی‌شود چون هر روز برای شما اتفاقات جدید رخ داده و خودتان دائما هم در حال یادگیری خواهید بود. البته از طرف دیگر اگر به تدریس زبان انگلیسی به عنوان یک شغل تمام وقت نگاه می‌کنید، نباید انتظار داشته باشید مثل یک تاجر درآمد کسب کنید!

آموزش زبان انگلیسی و چگونگی شروع به این کار:

کار اصلی یک معلم زبان انگلیسی، تدریس کلمات و ساختارهای زبان انگلیسی به کسانی است که با این زبان آشنایی کافی ندارند. استادان زبان معمولا محیط تدریس را تبدیل به فضایی صمیمانه کرده تا زبان آموزان به یادگیری بیشتر تشویق شوند. معلمان زبان انگلیسی ممکن است انگلیسی زبان بومی (Native) بوده یا انگلیسی را به عنوان زبان دوم تا حد حرفه‌ای آموخته‌اند.
ما در این مطلب تلاش می‌کنیم درباره شغل آموزش زبان انگلیسی بیشتر توضیح داده و به شما توضیح دهیم چه ویژگی هایی باید داشته باشید تا تبدیل به یک استاد خوب زبان انگلیسی شوید. پس با ما همراه باشید!

آموزش زبان انگلیسی چه مهارت ها و وظایفی را شامل می‌شود؟

اگر به فکر تدریس زبان انگلیسی هستید، برای شروع تدریس زبان انگلیسی قبل از هر چیز باید دانش و درک عمیقی از ساختار، گرامر، واژگان، تلفظ‌ ها و حتی ادبیات زبان انگلیسی داشته باشید. برای تدریس بهتر خوب است که هم با اشعار، داستان ها و نقل قول های انگلیسی آشنا باشید و هم بدانید نوشتن متن اخبار، گزارش ها، مقاله ها، تحلیل ها و نامه ها به زبان انگلیسی چطور انجام می‌شود. یک استاد زبان باید بتواند مهارت های ارتباطی گفتاری و نوشتاری زبان آموزان از جمله تفکر انتقادی (Critical Thinking)، درک مطلب (Comprehension) و حتی حل مسئله (Problem Solving) را بهبود دهد. استادان زبان همچنین باید بتوانند با توجه به منابع آموزشی و برنامه تحصیلی موسسه برنامه درس (Lesson Plan) چیده و آن را در کلاس اجرا کنند.

 چطور می‌توان آموزش زبان انگلیسی را شروع کرد؟

بیشتر استادان زبان انگلیسی دارای یک مدرک مرتبط به زبان انگلیسی مثل ادبیات یا تدریس زبان انگلیسی هستند. اما در کشور ما (و بسیاری از کشورهای دیگر جهان) صرفا داشتن یک مدرک دانشگاهی زبان انگلیسی برای شروع به تدریس کافی نیست و قبل از آن باید مهارت های دیگری هم کسب کرده باشید.

پس موارد را به صورت فهرست وار نام می‌بریم:

  • چه مدرک دانشگاهی شما زبان انگلیسی باشد و چه رشته دیگری، مهم این است که دانش واقعی و کاربردی زبان انگلیسی خود را به سطحی برسانید که بتوانید بدون هیچ مشکلی به صورت روان، بدون ایرادات ساختاری و با استفاده از دایره واژگان (Vocabulary) قابل قبولی به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کرده و توانایی پاسخ دادن به سوالاتی که زبان آموزان سطح پایین تر ممکن است از شما بپرسند را داشته باشید.
  • مرحله بعدی کار، شرکت در یک یا چند دوره تخصصی آموزش زبان انگلیسی است. چنین دوره هایی معمولا بسته به سطحی که قصد تدریس در آن را دارید متفاوت هستند اما معمولا اولین دوره ای که باید بگذرانید دوره TTC نام دارد. در کلاس های TTC مبانی اولیه تدریس زبان انگلیسی از جمله مدیریت کلاس (Classroom Management)، آموزش مهارت ها (Skills)، برنامه ریزی درسی (Lesson Planning) و رفع ایراد (Error Correction) به متقاضیان آموزش داده می‌شوند. یکی دیگر از کارهایی که داوطلبان در این دوره ها انجام می‌دهند مشاهده (Observe) کلاس های مدرسان با تجربه تر و استفاده از تجربیات آنان است.
  • بعد از گذراندن دوره، وقت آن رسیده که مهارت هایی که آموخته‌اید را در عمل بسنجید. در این زمان بسته به موقعیت های شغلی در دسترس و سیاست های آموزشگاه ها، باید مدتی کوتاه را مشغول کارآموزی یا تدریس در سطوح کمتر حرفه‌ای زبان انگلیسی باشید تا تجربه و تبحر شما در تدریس زبان انگلیسی افزایش یافته و بتوانید در سطوح بالاتر و مراکز آموزشی معتبرتر تدریس کنید.

چه مدارک دیگری برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارند؟

از آنجا که مدرک TTC بسته به موسسه صادر کننده آن متفاوت بوده و میزان اعتبار آن به اعتبار موسسه وابسته است، در مرحله بعدی می‌توانید یک مدرک بین المللی تدریس زبان انگلیسی مانند DELTA ،CELTA یا TESOL بگیرید.

  • مدرک CELTA

کلمه CELTA مخفف عبارت Certificate in Teaching English to Speakers of Other languages است. دوره CELTA توسط مراکز رسمی تحت نظر دانشگاه کمبریج در کشورهای مختلف برگزار شده و تمامی شرکت ها، موسسات آموزشی و دولت های سراسر جهان آن را قبول دارند.

دوره CELTA به سه شکل فشرده (5 هفته‌ای)، پاره وقت (چند ماهه) و آنلاین برگزار شده و در آن تمام هر آنچه که برای آموزش زبان انگلیسی نیاز دارید بدانید به شما ارائه می‌شود.

برای شرکت در دوره و اخذ مدرک CELTA، باید Advanced بودن واقعی سطح زبان انگلیسی خود را در عمل اثبات کنید (با شرکت در مصاحبه حضوری یا ارائه مدرک آیلتس با نمره Overall حداقل 7). برای شرکت در این دوره نیازی به داشتن تجربه تدریس ندارید.

متاسفانه دوره های CELTA در ایران ارائه نشده و امکان اخذ مدرک آن داخل کشور وجود ندارد. به همین علت، کسانی که قصد گرفتن مدرک CELTA را دارند جهت شرکت در دوره به کشورهای همجوار سفر می‌کنند.

آموزش زبان انگلیسی

پس از اتمام موفقیت آمیز دوره CELTA، به شما یکی از سه نمره Pass B ،Pass یا Pass A اعطا می‌شود که Pass A از همه بالاتر است. در صورتی که نتوانید نمره های لازم را کسب کنید، Fail شده محسوب خواهید شد.

  • مدرک DELTA 

کلمه DELTA مخفف Diploma in Teaching English to Speakers of Other Languages است و این دوره هم درست مثل CELTA توسط مراکز دانشگاه کمبریج ارائه می‌شود.

مدرک DELTA نسبت به CELTA بالاتر محسوب شده و در آن تکنیک های Testing و Material Development هم ارائه می‌شوند.

برای گرفتن مدرک DELTA، باید مدرک CELTA یا معادل آن و حداقل یک سال سابقه مفید آموزش زبان انگلیسی داشته باشید اما در مواقع خاص ممکن است استثنائاتی هم وجود داشته باشند.

  • مدرک TESOL

واژه TESOL مخفف Teaching English to Speakers of Other Languages است. درست همانند TTC، مدرک TESOL متعلق به موسسه خاصی نیست و مراکز آموزشی مختلف طبق سیلابس های خود اقدام به برگزاری این دوره ها می‌کنند.

در حال حاضر، معتبرترین مراکز ارائه دهنده TESOL در دنیا، دانشگاه Pennsylvania در امریکا و موسسه Trinity در لندن هستند.

 چطور می توان به یک استاد زبان خوب تبدیل شد؟ 

اصلی‌ترین راز تبدیل شدن به یک استاد خوب زبان، علاقه و اشتیاق شما به تدریس است. در ادامه، به 10 نکته کوتاه برای بهتر تدریس کردن زبان انگلیسی خواهیم پرداخت:

  • برای تدریس یک درس یا مفهوم جدید راه‌های متفاوت پیدا کنید هر کسی روش یادگیری خاص خود را دارد. بعضی از زبان آموزان با تصاویر راحت ترند، بعضی با تجربه کردن مفهوم در دنیای واقعی و بعضی هم به دنبال نوشته متن هستند. برای آنکه خیالتان راحت شود که همه شاگردان متوجه مفاهیم شده‌اند، برای Present کردن محتوای آموزشی از راه‌های گوناگون استفاده کنید.
  • در دسترس باشید بسیاری از زبان آموزان خجالتی بوده و از سوال پرسیدن در حضور همکلاسی‌هایشان وحشت دارند. به همین خاطر، شما هستید که باید با ایجاد فضایی دوستانه، سوال پرسیدن و کمک خواستن را برای آنها آسان کنید.
  • یادگیری را تبدیل به فعالیتی لذت بخش کنید . یادگیری زبان انگلیسی فعالیتی کاملا جدی و دقیق است اما این صحبت به این معنی نیست که کلاس های آموزش زبان انگلیسی خشک و حوصله سربر باشند. از طرف دیگر هم Fun بودن محیط کلاس به معنی شوخی و خنده از اول تا آخر جلسه نیست بلکه یعنی اینکه فعالیت ها جذاب، سرگرم کننده و انگیزه دهنده باشند.
  • از قبل برای کلاس برنامه داشته باشید. “همینطوری” و بی برنامه سر کلاس آمدن و داشتن این فکر که “سر کلاس کار را یه جوری جمع می‌کنم” هیچ وقت فکر خوبی نیست. این موضوع را زبان آموزان هم به خوبی متوجه می‌شوند و همین باعث خواهد شد انرژی و انگیزه شان را برای یادگیری از دست بدهند. از طرف دیگر، وقتی که از قبل برای کلاس مطلب آماده کرده باشید و دقیقا بدانید از ابتدا تا انتها چه کارهایی قرار است انجام دهید، زبان آموزان هم خواهند فهمید که تدریس برای شما کاری جدی بوده و آنها هم درس را جدی خواهند گرفت.
  • به تمرین های شفاهی اهمیت بدهید. صحبت کردن یکی از مهم‌ترین بخش های یادگیری یک زبان است و فراگرفتن واژگان و ساختارهای جدید زمانی به خوبی انجام می‌شود که زبان آموزان آنها را در صحبت تمرین کنند.

آموزش زبان انگلیسی

  • تکنولوژی را به کار بگیرید. در استفاده از فن آوری های مدرن (مخصوصا اینترنت و شبکه های اجتماعی) در آموزش زبان انگلیسی هیچ محدودیتی وجود نداشته و همه چیز به خلاقیت شما بستگی دارد.
  • زبان آموزان را درک کنید. یادگیری یک زبان جدید مخصوصا برای کسانی که تازه آن را را شروع کرده اند کار آسانی نیست. همواره آموزش را محکم و جدی بگیرید اما در عین حال سختی های کار زبان آموزان را درک کنید و با اشتباهات آنان به مهربانی برخورد کنید.
  • بین مطالب درسی و زندگی شخصی زبان آموزان ارتباط برقرار کنید.  سعی کنید زبان آموزان را در شرایطی قرار دهید که آنچه در کلاس مطرح می‌شود در زندگی روزمره خود تجربه کنند. برای مثال، از آنها بخواهید تا می‌توانند درباره تجربیات شخصی بنویسند یا صحبت کنند.
  • زبان آموزان را به چالش بکشید. اصلی ترین تنیجه بیش از حد آسان بودن مطالب آموزشی، سررفتن حوصله زبان آموزان و بی علاقه شدن آنها به یادگیری است. فقط مراقب باشید که مطالب بیش از حد هم دشوار نباشند چون این هم باعث سرخورده شدن آنها خواهد شد.
  • به صورت مستمر مطالب قدیمی تر را یادآوری کنید.  اتفاق بدی که در بسیاری از کلاس های زبان انگلیسی می‌افتد این است که زبان آموزان با یاد گرفتن هر کلمه یا ساختار جدیدی آن را فقط در همان جلسه ای که تدریس شده به کار می‌برند و در جلسات بعدی آن را کامل کنار می‌گذارند.

منظور از یادآوری این نیست که در هر جلسه درس های قدیمی‌تر را دوباره تدریس کنید. بلکه همواره در طول ترم هرجا که فرصتی پیش آمد زبان آموزان را وادار کنید ساده صحبت کردن را کنار گذاشته و از تمام واژگان و ساختارهایی که به تازگی آموخته‌اند استفاده کنند. این کار هم به تسلط شما به کل محتوای آموزشی کتاب و تدریس هدفمند نیاز دارد.

به دنبال آموزش حرفه ای زبان انگلیسی هستید؟

اگر فکر می‌کنید علاقه و استعداد لازم را برای تدریس زبان انگلیسی دارید، ما هم آماده کمک به شما هستیم! کافی است با موسسه زبان ایران اروپا تماس گرفته و از مشاوره متخصصان TTC ما بهره‌مند شوید. و با شرکت در دوره های مربوطه به تدریس زبان انگلیسی بپردازید. تصمیم با شماست!

استادان بخوانند: 10 نکتهٔ مهم و مورد نیاز برای تدریس زبان انگلیسی

تدریس زبان انگلیسی از آن موضوعاتی است که همه آدم‌ها درباره‌اش نظر خود را دارند. می‌توانید در خیابان شروع به قدم زدن کنید و از هر کسی که دیدید بپرسید “چطور می‌توانم معلم زبان خوبی باشم؟”. مطمئن باشید که کلی جواب متفاوت دریافت خواهید کرد.

همه این جواب ها هم لزوما دقیق و کارشناسانه نیستند. پس لازم نیست با شنیدن هر نظر مخالفی روحیه خود را از دست داده و به سرعت روش کار خود را تغییر دهید.

اگر در حال مطالعه این مقاله هستید، احتمالا تازه دوره TTC خود را تمام کرده‌اید و می‌خواهید به عنوانیک استاد زبان شروع به کار کنید. شاید هم یک استاد با تجربه هستید و می‌خواهید در استراتژی های تدریس زبان انگلیسی خود تحولی ایجاد کنید.

برای تدریس بهتر زبان انگلیسی، باید چند نکته را رعایت کنید. این نکات حاصل سال‌ها تجربه بهترین استادان زبان و کارشناسان TEFL در سراسر دنیا هستند که با توجه به چالش‌ها و موفقیت‌های افراد در این حرفه به دست آمده‌اند. پس با ما همراه باشید!

نکته یکم: نقش ها و وظایف خود را بشناسید.

تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم کار آسانی نیست. این کار به وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری فراوانی نیاز دارد. اگر نمی‌دانید چکار باید بکنید، با مدیران و سوپروایزرهای خود صحبت کنید. با استادان باتجربه‌تر مشورت کنید. ببینید که شاگردان و موسسه چه انتظاراتی از شما دارند.

موسسات زبان معتبر علاوه بر برگزاری دوره‌های تربیت مدرس، به صورت منظم برای استادان خود کارگاه‌های آموزشی متفاوت برگزار می‌کنند. شرکت در این کارگاه‌ها همیشه باعث می‌شود بهتر و بیشتر با کاری که قرار است سر کلاس انجام دهید آشنا شوید.

به مدرک TTC خود هم راضی نباشید! مدارک و دوره‌های مختلف تدریس زبان انگلیسی در دنیا فراوان هستند که با استفاده از آنها می‌توانید در سطوح بسیار بالاتری به تدریس ادامه دهید.

راه دیگر برای رسیدن به این هدف، سر زدن به وبسایت های مربوط به تدریس زبان انگلیسی و تالارهای گفتگوی داخل آنها است. مطمئن باشید کلی ایده ناب برای تدریس پیدا خواهید کرد. برای نمونه، Oxford Teachers’ Club از آن تالارهایی است که خلاقانه‌ترین روش‌های تدریس همه روزه در آن قرار می‌گیرند.

نکته دوم: به “سه P” توجه داشته باشید.

سه P مهم در تدریس زبان انگلیسی عبارت هستند از Prepare ،Plan و Practice.

اولین قدم در برگزاری یک کلاس زبان انگلیسی، برنامه ریزی برای آن یا آماده کردن یک Lesson plan از قبل است. تعداد زبان آموزان، زمان در دسترس و منابع آموزشی که بایستی تدریس شوند را در نظر بگیرید و با توجه به آن برای کلاس خود آماده شوید.

هر چه Lesson Plan شما جزئیات بیشتری داشته باشد، شما هم در کلاس استرس کمتری خواهید داشت. به عبارت دیگر، کلید تدریس موثر و بدون نگرانی این است که Presentation ،Warm-up و Production Activities خود را از قبل بشناسید و بدانید که در نهایت چه تکلیفی به زبان آموزان خواهید داد.

قسمت Practice در کلاس شما خیلی قوی‌تر اجرا خواهد شد اگر برنامه ریزی و آماده شدن (Plan و Prepare) را به خوبی انجام داده باشید. نکته بعدی هم این است که باید برای هر یک از مراحل تدریس زمان تعیین کنید و مراقب باشید که دقیقا طبق همان زمان‌ها پیش بروید. در این صورت از بابت کم یا زیاد آوردن وقت مشکلی نخواهید داشت.

نکته سوم: واقع بین باشید و در عین حال بلندپرواز!

بلندپرواز بودن یعنی اینکه در صورت امکان اطلاعاتی فراتر از آنچه قرار است تدریس شود به زبان آموزان ارائه کرده و تا آنجا که می‌شود آنها را تشویق کنید که بهترین عملکرد خود را داشته باشند.

از طرف دیگر هم باید در اینجا نوعی تعادل برقرار شود. سن، تحصیلات، فرهنگ، نوع یادگیری و مهارت‌های زبان آموزان همه در برنامه ریزی آموزشی شما مهم هستند. در اینجا باید ببینید با این زبان آموزان تا کجا می‌توانید جلو بروید و چه تمرین‌ها، فعالیت‌ها و اهداف آموزشی را برایشان تعیین کنید.

اهداف آموزشی باید هم واقع بینانه باشند و هم بلندپروازانه. همیشه هدف را روی بالاترین سطحی که می‌توانید بگذارید تا جایی که انگیزه و امید زبان آموزان حفظ شده و این کار به سرخوردگی آنها منجر نشود.

نکته چهارم: به آنها انگیزش بدهید.

زبان آموزان شما در هر رده سنی که باشند (بزرگسال، نوجوان یا کودک)، برای یادگیری بهتر زبان انگلیسی به انگیزش نیاز دارند.

نوع و روش انگیزه بخشیدن به زبان آموزان هم به سن، فرهنگ، علاقه ها و اهداف آنها از یادگیری زبان انگلیسی بستگی دارد. برای مثال زبان آموزان کودک به بازی کردن نیاز دارند و برنده شدن و جایزه گرفتن در یک بازی چیزی است که آنها را به سمت یادگیری بهتر هدایت می‌کند؛ کاری که لزوما در یک کلاس بزرگسال جواب نمی‌دهد.

در هنگام نوشتن Lesson Plan، به این جزئیات هم توجه داشته باشید!

تدریس زبان انگلیسی

 نکته پنجم: به شاگردان خود این اطمینان را بدهید که همیشه پشتیبان آنها هستید.

جدا از تدریس زبان انگلیسی، یک شاگرد در هر کلاسی نیاز دارد که بداند معلم همیشه هوای او را دارد.

برای نمونه، تمرین کردن زبان انگلیسی به صدای بلند خیلی خوب است اما تا جایی که باعث نشود نقاط ضعف و اشتباهات شاگرد در جمع زبان آموزان دیگر بیش از حد آشکار شود.

بهترین راه برای رفع اشکالات ساختاری زبان آموزان در یک کلاس گروهی این است که آنها تا حد امکان خودشان اشکالات خود و یکدیگر را بگیرند و رفع اشکال‌هایی که خودتان انجام می‌دهید خطاب به کل کلاس باشد نه یک نفر خاص. این کار خود از ناامید و بی انگیزه شدن زبان آموزان تا حد زیادی جلوگیری می‌کند.

این تنها یک مثال کوچک بود از اینکه شاگردان در محیطی پیشرفت می‌کنند که در آن احساس امنیت و اعتماد به نفس داشته باشند و مسئولیت ایجاد چنین محیطی تا حد فراوانی به عهده شماست!

نکته ششم: روی مهارت های مدیریت کلاس (Classroom Management) خود کار کنید.

حتما در دوره های آموزش تدریس زبان انگلیسی مثل TTC درباره Time management و Classroom Management زیاد شنیده‌اید.

اما چطور می‌توان اینها را در عمل پیاده سازی کرد؟

مدیریت صحیح کلاس و برخورد صحیح با مسائلی مثل شیطنت‌های زبان آموزان یا بی‌نظمی‌ها اهمیت فراوانی در تدریس زبان انگلیسی دارد. البته همه می‌دانیم که اگر زبان آموزان واقعا به دنبال یادگیری باشند، چنین مشکلاتی معمولا پیش نخواهد آمد.

واقعیت این است که در کلاس های زبان نمی‌توان به زور شاگردها را سر جای خود نشاند و وادارشان کرد که به حرف‌های شما گوش کنند! اگر هم در عمل امکان چنین کاری وجود داشته باشد، یادگیری خاصی اتفاق نخواهد افتاد چون زبان آموز انگیزه‌ای برای آموختن ندارد.

پس چه باید کرد؟

کلاس های شما هرچه سرگرم‌ کننده‌تر و چالش برانگیز‌تر باشند زبان آموزان را بیشتر با درس و فعالیت‌های کلاسی درگیر کرده و در نتیجه شما هم در زمینه مدیریت کلاس مشکلات کمتری خواهید داشت. کافی است علاقه‌ها، انگیزه‌ها و نوع یادگیری آنان را به دقت شناسایی کنید و برای مثال بدانید شاگردان شما از نوع Kinesthetic هستند یا Analytic تا فعالیت‌های کلاسی را با توجه به نوع یادگیری آنها تهیه کنید.

نکته هفتم: در تدریس زبان انگلیسی خلاق و ایده پرداز باشید.

بعد از آنکه Lesson Plan خود را به بهترین شکل تهیه کردید و شروع به پیاده سازی برنامه آموزشی به شکل دقیق و مو به مو کردید، باز هم گاهی کلاس حالتی خشک و یکنواخت پیدا می‌کند. همه چیز ساده و کلیشه‌ای شده و شاگردان هم از قبل می‌دانند چه اتفاقاتی قرار است سر کلاس بیفتد.

در اینجا باید یک کار مهم انجام دهید: طراحی Lesson Plan از نو!

همیشه سعی کنید تا حد امکان به صورتی غیر قابل پیش بینی به تدریس زبان انگلیسی بپردازید. از ویدیوها و عکس هایی استفاده کنید که داخل کتاب اصلی نیستند. فعالیت‌ها را با هم جابجا کنید. برای تدریس یک گرامر خاص، موضوع اصلی کتاب را کنار بگذارید و از راه دیگری وارد شوید. این کار هم کلاس را برای شاگردان جذاب‌تر کرده و هم به آنان این پیام را می‌رساند که با غیبت کردن چیزی بیش از محتوای داخل کتاب درسی را از دست خواهند داد.

تدریس زبان انگلیسی

نکته هشتم: هویت منحصر به فرد خود را داشته باشید!

حدود 30 سال پیش، استادان زبان انگلیسی منابع چندان متنوعی برای تدریس در اختیار نداشتند و به همین خاطر همه چیز محدود بود به یکی دو کتاب آموزشی و یک دیکشنری. اما امروزه با ظهور اینترنت و پیشرفت تکنولوژی همه جا آنقدر کتاب، جزوه، برنامه درسی، بازی، فعالیت کلاسی و پرزنتیشن‌های PowerPoint پیدا می‌شود که دیگر انتخاب یکی از آنها کار آسانی نیست.

از کجا باید بدانیم کدام یک از این متریال‌های آموزشی برای اهداف و کلاس های ما مناسب‌تر هستند؟

پیشنهاد ما این است که سایت‌های معتبر را ببینید، تحقیق خود را انجام دهید، با همکاران خود گفتگو کنید و سپس در منابع آموزشی مورد نظر با توجه به شاگردان خود تغییر ایجاد کنید. متریال‌های آموزشی داخل اینترنت معمولا با توجه به فرهنگ ایرانی طراحی نشده‌اند و این شمایید که می‌توانید با توجه به موضوعات روز، علاقه‌های خاص زبان آموزان و ویژگی‌های شخصیتی آنها منابع آموزشی را دستکاری کنید.

پیشنهاد دیگری هم داریم: سری به Idea Box موسسه زبان ایران اروپا بزنید. احتمالا ایده‌های فراوانی برای تدریس زبان انگلیسی مناسب زبان آموزان ایرانی پیدا خواهید کرد.

 نکته نهم: قوانین کلاس و انتظارات خود از زبان آموزان را برای آنها توضیح دهید.

این موضوع هم برای کلاس های کودک و نوجوان و هم برای کلاس های بزرگسالان اهمیت دارد. زبان آموزان باید به خوبی بدانند قرار است در کلاس چه کاری بکنند و در انتهای ترم به کجا باید برسند.

شما ممکن است بهترین Lesson Plan ممکن و قوی‌ترین متریال‌های آموزشی را در اختیار داشته باشید. اما تا وقتی که شاگردان شما ندانند که کجا هستند، به کجا می‌خواهند برسند و مهارت‌های زبانی آنها در انتهای ترم باید در چه سطحی باشند یادگیری خوب و موثری اتفاق نخواهد افتاد.

همیشه در ابتدای ترم برای زبان آموزان کاملا روشن کنید که هدف از برگزاری این ترم چیست، انتظار دارید چه تغییراتی در شاگردان اتفاق بیفتد و چه بایدها و نبایدهایی در کلاس شما وجود دارد. بسته به سطح کلاس، سن و روحیه دانشجویان این قوانین و اهداف می‌توانند متفاوت باشند.

نکته دهم: همیشه جلسات کلاس‌های خود را دوباره ارزیابی کنید.

بعد از اجرا کردن PPP، نوبت مرحله آخر یعنی Assessment می‌رسد.

این بحث دو جنبه دارد. جنبه یکم آن Self-Assessment است: بعد از هر جلسه یا هر چند جلسه، آنچه در کلاس اتفاق افتاد را مرور کنید. آیا به اهداف خود رسیدید؟ چقدر در پیاده سازی Lesson Plan خود موفق بودید؟ آیا موردی بود که بهتر بود جور دیگری انجام می‌دادید؟ شاید با توجه به تجربه‌ای که به دست آورده‌اید بتوانید در جلسه بعدی همان کارها را موثرتر و قوی‌تر انجام دهید!

ارزیابی نه تنها توسط خود شما، بلکه باید توسط سوپروایزرها هم انجام شود که به آن Clinical Supervision می‌گوییم. همانطور که وقتی احساس می‌کنید بیمار شده‌اید به سراغ دکتر می‌روید و می‌خواهید برای شما آزمایش نوشته و دارو تجویز کند، از سوپروایزرها هم بخواهید که کلاس‌های شما را Observe کرده و برای رفع مشکلات احتمالی راهکار ارائه دهند.

در انتها…

پیشنهاد آخر ما به شما، ساختن نوعی Portfolio یا تعدادی نمونه کار است. برای مثال اگر گرامر Present Perfect را به پنج روش مختلف درس داده‌اید و سه تای آنها موفق‌تر بوده‌اند، Lesson Plan های موفق را به شکل مکتوب در جایی بایگانی کرده و آن را با همکاران خود هم به اشتراک بگذارید!

برای کسب اطلاعات بیشتر، پیشنهاد می‌کنیم Must-Read های تدریس زبان انگلیسی را هم مطالعه کنید:

The Practice of English Language Teaching by Jeremy Harmer

Learning Teaching by Jim Scrivener

Teaching by Principles by H. Douglas Brown

Teaching and Learning in the Language Classroom by Tricia Hedge

Second Language Learning and Language Teaching by Vivian Cook

Task Based Language Teaching by Rod Ellis

مثل همیشه منتظر دیدن نظرات و تجربیات شما هستیم!

 

 

 

 

 

 

 

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی و نکاتی که باید درباره آن بدانید

مکالمات تجاری به زبان انگلیسی از مهارت‌های مهمی است که برای افراد شاغل در پست‌های بین‌المللی و سفرهای شغلی مورد نیاز است. از جمله موارد و نکاتی که حین یادگیری مکالمات تجاری باید موردتوجه زبان‌آموزان قرار گیرد، انتخاب درست دوره‌های آموزشی و توجه به کاربردی بودن مطالب آموزشی، مهارت نامه‌نویسی، مدیریت جلسات، مهارت چانه‌زنی است. از جمله منابع معتبر آموزش مکالمات تجاری، می‌توان به مجموعه کتاب‌های Market Leader یا Business Result اشاره کرد.

مهارت مکالمات تجاری به زبان انگلیسی از مهارت‌های لازم برای افرادی است که در شغل خود به نحوی با ارباب‌ رجوع انگلیسی‌زبان مواجه هستند. در این مقاله به نکاتی در مورد این مهارت، اشاره می‌کنیم.

ادامه مطلب

فارغ‌ التحصیلان زبان انگلیسی در چه مشاغلی می‌توانند مشغول به کار شوند؟

فارغ التحصیلان زبان انگلیسی در سه گرایش مترجمی، آموزش و ادبیات زبان انگلیسی، می‌توانند در مشاغل تدریسی، ترجمه متون، آموزشگاه زبان، مشاغل اینترنتی و آموزش انلاین، مترجم تورهای گردشگری فعالیت کنند. این افراد می‌توانند با افزایش مهارت‌های ایجاد کسب و کار، در جهت ایجاد شغل، اقدام کرده و درآمد بسیار بهتری از تحصیلات خود کسب کنند.

روش های تدریس زبان های خارجی

   در این مقاله به بررسی برخی از انواع روش های تدریس زبان های خارجی می پردازیم. این ده روش برخی از انواع روش های مختلف تدریس هستند که کاربردی تر و رایج بوده و از تحقیق و تجربه اساتید این زمینه به دست آمده‌اند. امید به اینکه این مقاله هم مانند مقاله های قبلی، مقبول شما مخاطبان عزیز واقع گردد.

۱-  روش Grammar Translation Method
GTM

روش GTM یکی از قدیمی ترین روش های تدریس زبان های خارجی محسوب می‌شود. در این روش هدف اصلی از زبان‌آموزی، درک خواندن و نوشتن به زبان مورد نظر است ولی به طور دقیق توانایی برقراری ارتباط کلامی از طریق زبان آموزش داده نمی‌شود. بنابراین هیچ گونه تأکیدی روی تلفظ‌ها، مهارت شنیداری و مهارت کلامی وجود ندارد. به طور کلی دقیقا آن روشی که در مدارس راهنمایی و ابتدایی به دانش‌آموزان می‌آموزند.

در این روش منسوخ شده، زبان‌آموز بیشتر با گرامر و لغت درگیر است و معمولا اکثر آنها را حفظ می‌کند.

روش های تدریس زبان انگلیسی

۲-  روش Direct Method
DM

این روش نیز همانند روش قبلی است با این تفاوت که هیچ نوع ترجمه ای به زبان مادری وجود ندارد. زبان مادری و زبان مورد تدریس دو موضوع کاملاً جدا از یکدیگر محسوب شده و زبان آموز باید به صورت مستقیم (Direct) با زبان هدف رو به ‌رو شود. در کلاس ‌ها صحبت به زبان مادری مجاز نیست و مدرس باید با illustrate کردن مفاهیم (به نمایش گذاشتن آنها از طریق عکس و حرکات و نقشه و …) معنی و مفهوم کلمات را به زبان‌آموزان تفهیم کند.

روش DM از روش های تدریس زبان های خارجی است که در آنها ترجمه وجود ندارد.

این روش به خاطر تنوع کم و عدم استفاده از نکات روان‌شناسی لازم، کاربرد چندانی ندارد.

۳-  روش Audio-Lingual Method
ALM ویژه نوجوانان و جوانان

روش Audio-Lingual از قدیمی ترین روش های تدریس زبان های خارجی است که در ابتدا در جنگ جهانی دوم برای آموزش زبان به سربازان به کار رفت. این شیوه در واقع ترکیبی است از دو روش قبلی؛ با این تفاوت که بحث روان‌شناسی مورد نیاز آموزش نیز به آن اضافه شده و از حالت یکنواخت بودن خارج شده است. در این روش مانند روش‌های قبلی، لیستی طولانی از گرامر و کلمات صرفا جهت حفظ کردن به زبان‌آموز داده نمی‌شود بلکه هر آنچه که لازم است، از طریق گفت و گوهایی که با فرهنگ زبان هدف نیز متناسب است به زبان آموز منتقل می‌شود. برای نمونه یک دیالوگ در مورد رزرو کردن یک اتاق در هتل، صحبت کردن با پزشک و . . .

هدف اصلی در این روش، برقراری ارتباط از طریق شنیدن زبان مورد نظر است. بنابراین روشن است که ترتیب یادگیری به این صورت است: ابتدا Listening، سپس Speaking ،Reading   در نهایت Writing.

روش های تدریس زبان انگلیسی

در این روش سعی می‌شود یک سری الگو برای هر نوع ارتباط معرفی شود و زبان‌آموزان با یادگیری این الگوها و دیالوگ‌ها، و تعویض نقش‌ها و … در آن، جملات مناسب برای هر موقعیت را تولید کنند.

۴-  روش Silent Way
SW

روش SW ویژه افرادی است که دوره‌ های مکالمه را گذرانده‌اند و قصد تمرین و تجربه بیشتر دارند.

این روش را بیشتر در کلاس‌های بحث آزاد یا Free Discussion در مؤسسات زبان می‌بینیم. در روش SW، اغلب مدرس ساکت است به قولی “سکوت یک ابزار است.” این زبان‌آموزان هستند که صحبت می‌کنند. آن‌ها باید بیاموزند که متکی به خودشان باشند و حتی اشتباهاتشان را خودشان با کمک یکدیگر حل کنند. مدرس تا جایی که مقدور باشد سکوت می‌کند. او فقط بحث آن جلسه را مشخص کرده و از افراد می خواهد در مورد آن بحث کنند و هر کجا که لازم شد اشکالات آنها را رفع ‌می‌کند.

5-  روش Community Language Learning
CLL

همانطور که از اسم این روش پیداست، از روش های تدریس زبان های خارجی است که یادگیری در آن به صورت اجتماعی (Community) انجام میپذیرد.

یکی از مشکلاتی که افراد مسن‌تر دارند این است که زمانی که در جمع نوجوانان و جوانان قرار می‌گیرند ممکن است اشتباهاتی را انجام بدهند که خودشان فکر کنند که بی سواد به نظر برسند! به همین دلیل بسیاری از مسن‌ترها با اینکه علاقه به درس و کلاس و دانشگاه دارند اما خجالت می‌کشند سر کلاس حاضر شوند زیرا می‌ترسند خدای نکرده مورد تمسخر قرار گیرند. روش CLL برای این نوع افراد طراحی شده. در این نوع روش تدریس معمولاً همه افراد در یک سطح هستند و بنابراین کسی از دیگری خجالت نمی‌کشد.

مدرس بیشتر حکم یک لیدر را دارد و پس از خواندن درس، از افراد که گروه‌گروه تقسیم شده‌اند می‌خواهد که با هم تمرین کنند. بیشترین نقش مدرس، نقش مشاوره‌ای است. هر گروه با توجه به آنچه فرا گرفته‌اند شروع به تمرین با یکدیگر می‌کنند و اگر مشکلی داشتند و نیاز به کمک بود از مدرس کمک می‌گیرند.

مدرس با تشویق و انرژی مثبتی که به افراد می‌دهد اعتماد به نفس آن‌ها را افزایش داده و آن‌ها را برای ادامه‌ی مسیر ترغیب می‌کند.

روش های تدریس زبان انگلیسی

6-  روش Communicative Language Teaching
CLT

در این روش هدف از آموزش، استفاده‌ زبان‌آموزان از زبان آموخته شده در جامعه است. آن‌ها معمولاً پیش‌زمینه‌ای از زبان هدف دارند و حالا قصد دارند که مسلط تر شوند. این روش سرفصل مشخصی ندارد و هر بار یک موضوع خاص مورد بحث واقع می‌شود.

به طور مثال مدرس بخشی از یک فیلم را نمایش می دهد و سپس در مورد آن نکاتی را آموزش می‌دهد. (جملات مرتبط، گرامر مرتبط و غیره… )

7-  روش Content-based Instruction
CBI

این روش تقریبا همان زبان عمومی و زبان تخصصی است که در اکثر دانشگاه‌ های دنیا تدریس می شود. در مرحله اول که زبان عمومی است یک سری گرامر و نکات ابتدایی که برای درک متون تخصصی لازم است تدریس می‌شود و همانطور که می‌دانید همه دانشجویان از هر رشته‌ای می‌توانند در آن دوره شرکت کنند. اما در مرحله دوم یعنی زبان تخصصی محتوای دروس متناسب با رشته‌ی دانشجویان انتخاب می‌شود و دانشجویان علاوه بر یادگیری زبان، محتوای مفید مرتبط با رشته خود را نیز فرا می‌گیرند.

 

روش های تدریس زبان انگلیسی

8-  روش  Task-based Language Teaching

در این روش که مبتنی بر تکلیف و تمرین های کلاسی است درس با استفاده از انجام یک سری تکلیف (مانند جای خالی و چند گزینه‌ای و …) آموزش داده می شود. متداول‌ترین تمرین‌ها در این روش یک سری جملات و اطلاعات به هم ریخته است و زبان‌آموزان باید با قرار دادن جملات در کنار هم، یک پاراگراف و دیالوگ با معنی بسازند.

9-  روش  Participatory Approach

در این روش، محتوا و سیلابس درسی نسبت به نیاز زبان‌آموزان تهیه می‌شود. به طور مثال خلبانان، مدیران، صنعتگران و … برای ارتباط با دیگران به یک سری جملات از پیش تعریف شده و محدود نیاز دارند که در این روش می‌توان آ‌نها را به صورت تخصصی آموزش داد…

روش های تدریس زبان انگلیسی

10-  روش  Cooperative Learning

در این روش افراد به صورت گروهی و به نوعی رقابت همراه با همکاری زبان را مطالعه می‌کنند. به طور مثال تکالیفی داده می‌شود و افراد به صورت گروهی روی تکالیف کار می‌کنند و سپس دور هم جمع می‌شوند و پاسخ‌ها را با هم مقایسه می‌کنند و به همین صورت کار ادامه پیدا می‌کند تا تمامی مباحث سیلابس پوشش داده شود.

انگلیسی برای بازاریابی و تبلیغات

انگلیسی برای بازاریابی و تبلیغات

در دنیای تجاری امروز، یادگیری زبان انگلیسی یکی از اصلی‌ترین نیازهای همه فعالان حوزه بازاریابی و تبلیغات است. افراد شاغل در این حوزه برای اکثر فعالیت‌های خود از جمله صحبت کردن با مشتریان، بحث در مورد شروع کمپین‌های تبلیغاتی و برنامه‌ریزی استراتژیک برای تبلیغات زبان انگلیسی را نیاز دارند. (انگلیسی برای اهداف خاص – ESP)

دوره آموزش زبان انگلیسی برای بازاریابی و تبلیغات، دقیقا برای همین افراد تهیه و تدوین شده است. این دوره تمامی موارد مورد نیاز در بازاریابی و تبلیغات  را در بر خواهد گرفت. (تبلیغات به انگلیسی Advertising، انواع تبلیغات به انگلیسی Type of advertising، بازاریاب به انگلیسی Marketer و  بازاریابی به انگلیسی Marketer می باشد.)

در این دوره تاکید بسیار ویژه‌ای بر روی واژگان و اصطلاحات مرتبط با آموزش تبلیغات و بازاریابی و ارتقاء مهارت گفتاری (Speaking) انگلیسی متقاضیان شده است تا زبان آموزان بتوانند با آرامش، ارتباط مفید و موثری در حیطه شغلی خود برقرار کنند.

انگلیسی برای بازاریابی و تبلیغات

موضوعات اصلی که در این دوره تدریس می‌شود شامل نحوه صحبت کردن با تلفن، ارتباطات تجاری از طریق ایمیل، ملاقات‌های رسمی و کنفرانس‌های تبلیغاتی در کنار آموزش کلمات کلیدی موضوعاتی مانند برندینگ (Branding)، تحقیقات بازار (Market Research)، بازاریابی مستقیم (Direct Marketing) و روابط عمومی (Public Relations) است.

این دوره شامل هفت بخش اصلی است که هر بخش شامل تمرین‌های مرتبط با گفتگو، گوش کردن و نگارش خواهد بود.

در این بخش‌ها، موضوعاتی مهم در عرصه تبلیغات و بازاریابی از جمله استراتژی‌ها، ابزارهای تبلیغاتی، ساخت تبلیغات و فعالیت‌های نمایشگاهی به شما ارائه می‌شود.

جزئیات دوره

تعداد جلسات دوره: 21

سطح پیش نیاز: Upper – Intermediate

نوع کلاس: خصوصی، نیمه خصوصی

مهارت‌های تدریس شدهGrammar Reading, Writing, Listening, Speaking, Vocabulary

مناسب برای: تمامی افراد شاغل در حوزه بازاریابی و تبلیغات و برندینگ در سازمان‌ها و شرکت‌های بین‌المللی

مشاوره رایگان
close slider


سوال دیگری دارید؟

اجازه دهید کارشناسان آموزشی ما با شما تماس بگیرند!

همین حالا با ما تماس بگیرید!
Verified by MonsterInsights